آنتی صهیون אנטי ציון

اشاره:
جهان غرب از قرن 17میلادی و حتی پیش از آن، از دورة «رنسانس» به این سو، در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردم و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمرة آنان تلاش کرده است. غرب در این دوران به نام «اومانیسم» و «فردگرایی» به طور کامل درصدد مخالفت با استیلای دین برآمد. پس از جنگ جهانی دوم و خصوصاً از دهة 1960 به این سو، گروه‌های مذهبی غیرمتداول بسیاری، خارج از چهارچوب ادیان رایج، در غرب، ایجاد شده است که هدف آن‌ها سکولاریزه کردن دین می‌باشد؛ هرچند پایه‌گذاران این جنبش‌ها خود را به عنوان معلمان روحانی و دینی معرفی کرده‌اند. طی مقالاتی که در چند شمارة گذشته تقدیم خوانندگان شد، نویسندة محترم به بررسی علل پیدایش، اعتقادات، و دیگر ویژگی‌های برجستة گروه‌های فوق پرداخت . در این مقاله، ارتباط این گروه‌ها با فراماسونری بررسی شده است، که آن را با هم می‌خوانیم.


یکی از ویژگی‌های گروه‌های مذهبی انحرافی در غرب، برقراری رابطه نزدیک با «فراماسون»ها می‌باشد. در دوران جنگ‌های صلیبی و بعد از فتح بیت المقدس، یک گروه مذهبی و نظامی برای حفاظت از زائران مسیحی به بیت المقدس در سال 1118 تشکیل گردید که به «نائت تیمپلر» (The Knighe Templar) شهرت یافت. این گروه در دوران جنگ‌های صلیبی ثروت زیادی به دست‌آورد و در دوران اقامت خود در بیت المقدس با گروه یهودی به نام «کابالا» ارتباط برقرار کرده. مردم مصر اعتقادات مذهبی دوران فرعونیان را جزء باورهای دینی خود قرار دادند. آن‌ها را می‌توان از بنیان‌گذاران نظام سرمایه‌داری در دوران قرون وسطی در اروپا نامید که نظام بانکداری جدید را که بر مبنای معاملات ربایی استوار است طراحی کردند.1
آن‌ها مراسمی را که با دین مسیحیت کاملاً بیگانه بود انجام می‌دادند ولی بعد از پایان جنگ‌های صلیبی، این گروه در کشورهای اروپا ـ مخصوصاً در فرانسه ـ با ثروت خود قدرت سیاسی را به دست آوردند. این گروه به دستور پاپ کلیمنت پنجم توسط امپراتور فرانسه در سال 1312م. سرکوب شدند. تعدادی از آن‌ها از فرانسه گریختند و در منطقه اسکاتلند بریتانیا پناهنده شدند. آن‌ها در اسکاتلند عقاید و مراسم دینی مصر باستان دوران فرعونیان را با عقاید مذهبی کاهنان جادوگر اقوام «سلتی» (celtec) ادغام نموده، به عنوان فراماسون‌ها ظاهر شدند.2
فراماسون‌ها خدا را به عنوان خالق کائنات انکار می‌کنند و اعتقاد دارند کائنات به خودی خود به وجود آمده‌آند. آن‌ها در اعتقادات خود ادعای «انسان مداری» و انسان محوری دارند. این گروه با تشکیلات مرموز خود تاکنون با خداپرستی مبارزه شدید نموده‌اند. از قرن هیجدهم میلادی آن‌ها حضور خود را از بریتانیا به ایالات متحده آمریکا گسترش دادند و فعلاً نیمی از مراکز آن‌ها در این کشور وجود دارد.3
فراماسون‌ها فقط به سرمایه‌داران و سیاستمداران برجسته حق عضویت در گروه خود را می‌دهند. در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا توسط فراماسون‌ها گروه‌هایی با عقاید معروف به «بوسی کروسین» (Bosicrucian) وجود آمده است و فقط اعضای برجسته فراماسون‌ها حق عضویت در این گروه‌ها را دارند. این گروه‌ها ادعا می‌کنند که از بعد عرفانی موجود در تمامی ادیان پیروی می‌نمایند، ولی مراسم عبادی آن‌ها را جادوگری تشکیل می‌دهد4.
در قرن بیستم در انگلستان گروه‌های دیگری به نام «جامعه روشنایی درون» (The society of inner Light) به وجود آمدند که عرفان واقعی را حداکثر بهره‌‌مند شدن از لذات جنسی و مادی می‌دانستند و اعتقاد داشتند در بهره‌مندی از هر گونه لذت جنسی و مادی هیچ گونه ملامت روحی و ندامت نباید در شخص به وجود آید.5
در ایالات متحده آمریکا با حمایت فراماسون‌ها گروه‌های جدیدی با عنوان «مشرکان جدید» (Neo-Pagans) به وجود آمده است که اعتقادات و سنت‌های بومیان قاره آمریکا را با اعتقادات و مراسم عبادی کاهنان جادوگر اقوام سلتی تلفیق نموده‌اند. این گروه‌ها در یالات متحده آمریکا در سال 1991 «فدراسیون جهانی مشرکان» را به وجود آورده‌اند و مراسم عبادی آن‌ها شامل پرستش خدایان زن است که ابتذال جنسی را در پی دارد. 6

گروه‌های مذهبی و شیء پرواز کننده ناشناخته (یوفو)7

بعد از دهه 1950 با تألیف رمان و تولید فیلم درباره بشقاب پرنده‌های افسانه‌ای در ایالات متحده و انگلستان، چند گروه غیرمتداول مذهبی که این افسانه را به شکل مذهب ترویج می‌کردند، در این کشورها به وجود آمدند. اعضای این گروه‌ها را سفید پوستان تشکیل می‌دهند و خود را «اخوت بزرگ سفیدپوستان»8 می‌نامند. رهبران این گروه‌ها ادعا می‌کنند که با افراد ماورای زمین در ارتباط می‌باشند و اعتقاد دارند انسان‌های ماورای زمین از انسان موجود در زمین برتر می‌باشند و انسان روی زمین توسط نژاد برتر ماورای زمین به نام «الوهیم» (Elohim) خلق شده‌اند. این گروه‌ها این موضوع را ترویج می‌کنند که انسان به سبب کنار گذاشتن تمامی اعتقادات دینی و بهره‌وری از لذات جنسی می‌تواند به کمال برسد9. و از این رو آن‌ها به شدت طرفدار «شبیه‌سازی انسان»10 می‌باشند، موضوعی که توسط تمام ادیان و سازمان‌های بین‌المللی شدیداً محکوم شده است.
گفتنی است «الوهیم» یکی از نام‌های خداوند سامی در Real می‌باشد و مرکز فعال‌ترین گروه یوف معروف به رایل فلسطین اشغالی واقع شده است، این گروه معتقد است 144000 عضو تکامل یافته آن‌ها بر دنیا حکومت خواهند نمود11.
در سال 1994، 1995 و 1997 در کشورهای کانادا و سوئیس تعدادی از پیروان گروه «معبد خورشید» (Solar Temple) برای انتقال به سیاره خیالی خود دست به خودکشی دسته جمعی زدند. اعضای این گروه خود را «نائت تیمپلر» در عصر حاضر می‌دانند12. در روز 22 مارس 1997، 39 نفر از اعضای یکی دیگر از گروه‌های یوفو به نام «باب بهشت» در کالیفرنیا دست به خودکشی زدند تا به کمک بشقاب پرنده به جهان دیگر منتقل شوند13. در سال‌های اخیر نیز تولید کنندگان اصلی فیلم در هالیوود ـ که یهودی و طرفدار رژیم صهیونیستی هستند ـ چند فیلم و مجموعه تلویزیونی را درباره «جنگ دنیاها» و «جنگ ستارگان» تولید کردند که در آن‌ها علاوه بر ترویج اعتقادات افسانه‌ای یوفو، برتری سفید پوستان و قدرت نظامی ایالات متحده آمریکا را به نمایش گذاشتند



گفتار دوم: سينماي امريكا و لابي يهود
طي تاريخ پيدايش سينما، كه بيش از صد سال قدمت دارد، افزون بر هزار فيلم سينمايي صرفاً در مورد يهوديان، مسائل قومي، آرمانهاي ايدئولوژيكي و سياسي آنها در سينماي ايالات متحده، ساخته شده است. جالب آنكه حتي در نخستين فيلمهاي سينمايي، مانند رقص يهودي (1903) توماس اديسون، نمادي از مقوله قوميت يهودي و آرمانهاي آنان ديده مي‌شود، به ويژه طي سالهاي 1945-1991، تعداد فيلمهايي كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم به موضوع كشتار يهوديان از سوي نازيها مي‌پردازد، در سينماي امريكا بسيار در خور توجه است، جانب‌داري ويژه سازندگان اين آثار از آرمانهاي مدنظر صهيونيستها و اصرار تأمل برانگيز آنها در راستاي ذهنيت‌سازي به نفع صهيونيسم و به زبان اعراب و مسلمانان كاملاً مشهود است. تأكيد بر شرايط بسيار سخت و غيرانساني يهوديان طي دوران اقامت در اروپا و خارج از سرزمين موعود (فلسطين اشغالي، به زعم مرام صهيونيستي) و شخصيتهاي اصولاً كليشه‌اي ترحم برانگيز يهودي از ويژگيهاي اساسي اين گونه فيلمها، به شمار مي‌آيد.
بيشتر فيلمهاي امريكايي ساخته شده در زمينه قوم يهود، با اطمينان از تلقي موافق تماشاگران و مخاطبان نسبت به باور و مرام صهيونيستي، لزوم نجات قوم يهود از خطر كشتار دسته جمعي و زندگي آنان در ارض موعود را مورد تأييد قرار مي‌دهند. خاطرات آن فرانك (1959)، كار جورج استيونس يكي از معروف‌ترين آثار سينمايي امريكايي مربوط به قتل عام يهوديان است. فيلم بر مبناي خاطرات دختر يهودي پانزده ساله‌اي به نام آن فرانك است كه پيش از كشته شدن به دست نيروهاي آلمان نازي در هلند، آخرين اميدها و واگويه‌هاي خود را به گونه‌اي كه مهر تأييدي بر مظلوميت قوم يهود طي تاريخ بشريت است، بيان مي‌كند. جالب آنكه به جز نقش آن فرانك در فيلم كه ميلي پركينز غيريهودي، ايفاگر آن است، ديگر نقشها به بازيگران يهودي سپرده شد. واكنشهاي عاطفي ويژه در ميان بينندگان امريكايي نسبت به يهوديان و لابي صهيونيستي، در سطح وسيعي پديدار شد و فيلم با پيامهاي ريز و درشت، تبليغاتي ـ رواني خود به مثابه يكي از ابزار مؤثر عمليات رواني صهيونيستي، كارايي خود را در گستره وسيعي بر جاي مي‌گذارد. بسياري از فيلمهاي ساخته شده در اين زمينه، بر اساس آثار رمان‌نويسان مطرحي، مانند ويليام گلدمن، فردريك فورسايت و آيرالوين، شكل گرفته‌اند كه از مقوله نسل‌كشي يهوديان به منزله يك رويداد عظيم در تعاملات بشري ياد كرده‌اند.
در سال 1960 و حدود دوازده سال پس از تشكيل دولت يهود، اتوپرمينگر فيلمساز امريكايي، فيلم اكسدوس را با سرمايه شركت فيلم‌سازي ام.جي.ام و آر.ك.او كه گرايش صهيونيستي داشتند، با هزينه دو ميليون دلار در 212 دقيقه و به شيوه سوپر‌‌پاناويژن 70 ميليمتري، توليد مي‌كند كه به توجيه توسعه‌طلبي و گرايشهاي نژادي صهيونيستها در اراضي اشغالي مي‌پردازد. داستان فيلم از قبرس (1947) به تروريستهاي ايرگون به منظور مبارزه عليه اعراب و انگليسيهاست. به واقع، اكسدوس نام كشتي‌اي است كه شيصد مسافر را به فلسطين منتقل مي‌كند. قهرمانان فيلم همگي پس از مدتي به عضويت گروه هاگانا در مي‌آيند كه خواهان استقلال و پيدايش يك دولت يهودي است و جالب آنكه همگي، افرادي آرمان‌جو و صلح‌طلب‌اند. در يكي از صحنه‌هاي فيلم، آري يكي از شخصيتهاي اصلي فيلم در سرزمين فلسطين، مي‌گويد: «من يك يهودي‌ام، اين سرزمين من است» و در صحنه‌هاي پاياني فيلم، كارن ديگر شخصيت اصلي فيلم به دست عربي ناشناس، به گونه‌اي مظلومانه، كشته مي‌شود. فيلم بازتابهاي گسترده‌اي را در ميان مخاطبان بر انگيخت، حتي بسياري از اسرائيلي‌هاي ميانه‌رو به علت آنكه فيلم تأكيد ويژه‌اي بر تروريستهاي ايرگون دارد، به سازندگان آن اعتراض كردند. راديو قاهره نيز فيلم اكسدوس را توطئه امپراليستي صهيونيستي ناميد.
واقعيت آن است كه پرمينگر به اهداف لابي صهيونيستي مشروعيت ويژه‌اي بخشيد و بر وجه تعرضي ايدئولوژي اسرائيليها به عنوان يك حق مشروع و طبيعي، تأكيدكرد. طي سالهاي دهه 70، نيز فيلمهاي تبليغي ـ رواني بسياري در راستاي منافع راهبردي رژيم صهيونيستي توليد شدند. فيلمهاي پرونده اورشليم (1972) ساخته جان فيلن، رزباد (1975) توليد اتوپرمينگر، مرد بعدي (1976) ساخت ريچارد سارافيان، يكشنبه سياه (1977) كار مناخيم گولان، از جمله فيلمهايي بودند كه به شدت ذهنيت مخاطبان را نسبت به مسئله دولت يهود و مناقشه فلسطينيها و رژيم صهيونيستي به منزله طولاني‌ترين درگيري در سده‌هاي اخير، تحت تأثير قرار دادند. فيلم پرونده اورشليم بيانگر گرايش نخبگان اجرايي ـ نظامي رژيم صهيونيستي به ثبات در فلسطين و يافتن راه‌حلهاي مسالمت‌جويانه با اعراب است.
فيلم رزباد به ربوده شدن پنج زن از سوي چريكهاي فلسطيني مي‌پردازد. در فيلم مرد بعدي، كه شون كانري در نقش خالد عبدل محسن، وزير امور خارجه عربستان سعودي، ظاهر مي‌شود، روند شكل‌گيري صلح از سوي اين فرد از طريق هم‌گرايي و همكاري امنيتي ـ راهبردي كشورهاي عضو اپك با رژيم صهيونيستي، به تصوير كشيده مي‌شود كه در پايان فيلم، خالد عبدل محسن به دليل تلاش فراوان براي حل و فصل مسالمت‌آميز اختلافات بين دولت يهود و اعراب به طرز فجيهي به قتل مي رسد و جالب آنكه پيش از كشته شدن، طي يك سخنراني آتشين براي مخاطبان، بر دوست داشتن رژيم صهيونيستي تأكيد ويژه‌اي مي‌كند كه شايد به گونه‌اي سخنراني به تصوير كشيده شده در فيلم مرد بعدي را تأييدي بر سخن معروف جان ساليمون دانست كه مي‌گفت: «همه ضد ساميها، يهودي نيستند».
فيلم عمليات رعد مناخيم گولان، ماجراي حمله كماندوهاي رژيم صهيونيستي به هواپيماربايان فلسطيني و رهايي 103 گروگان رژيم صهيونيستي از فرودگاه انتبه اوگانادا در سال 1976 را به تصوير مي‌كشد. آنچه در فيلم جلب نظر مي‌كند، آن است كه بازيگران آن به جز كلاوس كينسكي و معدودي ديگر كه نقش تروريست را ايفا مي‌كند، همگي اسرائيلي‌اند. نكته جالب ديگر آنكه، مناخيم گولان، به جاي آنكه بازيگراني را براي ايفاي نقش اسحاق رابين و ديگر مسئولان سياسي ـ امنيتي رژيم صهيونيستي به كار گيرد، از فيلمهاي مستند كه كنش دراماتيك داشتند، در ميان فيلم استفاده كرد و در فيلم، با به كارگيري صحنه‌هاي بيشتر از عمليات آزادسازي گروگانها و تأكيد بر جنبه‌هاي هيجاني و احساسي بر مقوله توان نظامي رژيم صهيونيستي، به گونه‌اي غيرمستقيم، تأكيد مي‌كند.
فيلم فهرست شيندلر اثر كارگردان بلند آوازه امريكايي استيون اسپيلبرگ به نجات جان يهوديان به وسيله شيندلر سرمايه‌دار هم‌دست نازيها اشاره مي‌كند و انتخاب يك نازي به منزله منجي يهوديان، همانند انتخاب يك عرب در فيلم مرد بعدي و قتل او به دليل علاقه به اسرائيليها، اتفاقي نيست، بلكه بر اساس يك محور رواني ـ تبليغي بر ذهن و محيط ادراكي ـ روان‌شناختي مخاطبان هدف، انجام مي‌پذيرد. فهرست شيندلر اسپيلبرگ، هفت جايزه اسكار، از جمله دو جايزه ويژه اسپيلبرگ، اسكار بهترين فيلم سال را دريافت كرد. آنچه به نظر مي‌رسد، آن است كه سينماي امريكا در دوران جنگ سرد (1945 ـ 1991) و سپس، در دوران فروپاشي شوروي سابق و دوره پسا جنگ سرد (تاكنون 1991)، همواره تحت تأثير لابي صهيونيستي و در تضاد با منافع راهبردي ـ امنيتي اعراب ارزيابي مي‌شود.

نتيجه‌گيري
به واقع، سينماي امريكا، سراسر متأثر از تلاش لابي صهيونيستي به منظور تغيير نگرش مخاطبان هدف و ذهنيت‌سازي آنان بر مبناي هنجارهاي معطوف به منافع راهبردي ـ امنيتي رژيم صهيونيستي است. اصولاً، در آثار سينمايي امريكا، شخصيتهاي داراي گرايش صهيونيستي، اشخاص منطقي و متمايل به حفظ صلح و ثبات بين‌المللي و طرفدار حل و فصل مسالمت‌آميز كشمكش ديرين با فلسطينيها، معرفي مي‌شوند كه قهرمانان مثبت فيلم نيز به شمار مي‌آيند. از سوي ديگر، اعراب به ويژه فلسطينيها، افرادي ناهنجار، متمايل به چالش‌آفريني و تروريسم به مخاطب امريكايي، معرفي مي‌گردند كه شخصيتهاي منفي فيلم، ارزيابي مي‌شوند.
آنچه مسلم است، سينماي امريكا به مثابه يك رسانه ديداري ـ شنيداري مؤثر در زمينه بازشناسي محيط ادراكي ـ روان‌شناختي مخاطبان و شيوه‌هاي تأثيرگذاري و نفوذ بر منظومه شناختي مخاطبان در آن بسيار قابل تأمل است.



گفتار نخست: رسانه سينما به مثابه ابزاري مؤثر
واژه رسانه، بار محتواي ويژه‌اي دارد. اصولاً، يك رسانه ابزار كارآيي براي برقراري ارتباطات است. رسانه‌ها، به يك تعبير، محصول فرهنگ صنعتي‌اند، هر چند در معناي عام آن از قدرت بيشتري نيز برخوردارند. رسانه‌هاي ديداري ـ شنيداري از جمله سينما به دلايل متعدد از مؤثرترين ابزارهاي جهت‌دهنده و ذهنيت‌بخش سياسي، راهبردي، به شمار مي‌آيند؛ اصولاً سينما بيان غيرطبيعي را آن گونه طبيعي مي‌سازد كه همچون خود طبيعت به نظر مي‌رسد. در فيلم، صحنه‌ها، چشم‌اندازها و رويدادها، آنچنان در ذهن بينندگان تأثير مي‌گذارند كه گويي همه آنها زندگي واقعي‌اند. فيلمها، دامنه گسترده‌اي از جلوه‌هاي سينمايي را بر اساس اهداف و نيات توليدكننده فيلم، به مخاطبان ارائه مي‌دهند. بسياري معتقدند ابزار رسانه‌اي سينما، به يك عبارت، مبناي خود‌شناسي مخاطبان را دگرگون مي‌كند، ذهن بيننده را به ابرفضاهاي پست مدرن مي‌كشاند و گاه با چاشني قرار دادن مقوله‌هاي ارزش ـ سياسي، در ذهنيت‌سازي و مديريت ادراك مخاطبان، تأثيرات شگرفي را بر جاي مي‌گذارد. رسانه سينما با همراه كردن گام به گام بيننده با خود، با بهره‌گيري از حالات همبستگي و تعامل ميان ذهني، انگاره‌ها يا مفاهيم كنترل كننده‌اي را به مخاطب ارائه مي‌كند كه شايد به تعبير فيلسوف فرانسوي، لويي آلتوسر، يك ساز و كار ايدئولوژيكي براي توجيه وضع موجود، تلقي شود.
ژوزف كلاپر معتقد است كه رسانه‌هايي مانند سينما سه نوع دگرگوني اساسي را در ذهنيت مخاطبان ايجاد مي‌كنند: تغيير عقيده، تغييرات جزئي و تقويت وضع موجود. بر اين اساس، سينما، يك رسانه كاراست. سينماگر مي‌كوشد تا در راستاي ذهنيت‌سازي مخاطب، با كوچك‌ترين واكنش مثبت او و در لحظه تعيين‌كننده و خطيري، ايستارهاي سياسي ـ راهبردي خود را بيان كند. سينما، رسانه‌اي ديداري ـ كلامي است كه بر مبناي ارزش‌گذاريهاي ويژه سازندگان فيلم، بيننده را از حالت سردرگمي خود تفسيري به تفسير مطلوب خود سوق دهد. اصولاً سينما، بر مبناي تصويرهايي ايجاد شده است كه در آن، معاني براي دلالت و جهت‌دهي، به كار گرفته مي‌شوند.
موسيقي فيلم و الگوهاي توان شخصيت داستاني، نيز از جمله عوامل تعيين‌كننده در اين راستا، قلمداد مي‌شوند. كانت، فيلسوف آلماني در آثار خود به اين نكته مي‌پردازد كه «هيچ دريافت ادراكي، بدون وجود مفهوم، وجود نخواهد داشت». شايد با استعاره از اين عبارت بتوان اذعان كرد كه سينما به مثابه ابزار رسانه‌اي مؤثري، مفاهيمي جهت‌گيري شده را به ما ارائه مي‌كند كه چهار چوب ذهني ـ رواني ما را شكل مي‌دهد.



يكي از ابزارها در مقوله عمليات رواني، رسانه‌هاي ديداري ـ شنيداري است كه براي تأثيرگذاري بر ادراك مخاطب از آن استفاده فراوان مي‌شود. در اين زمينه، نوشتار حاضر مي‌كوشد فيلم‌هاي تأثيرگذار رواني ـ اجتماعي توليد شده در سينماي امريكا را كه به ذهنيت‌پردازي ويژه در بينندگان بر اساس اهداف از پيش تعيين شده رژيم صهيونيستي مي‌پردازد، مورد بررسي قرار دهد.

مقدمه
در عرصه تعاملات بين‌المللي، واحدهاي ملي در راستاي پيشبرد اهداف و اولويتهاي مدنظر خود، از تمامي ابزارهاي موجود به منظور افزايش سطح تأثيرگذاري خود بهره مي‌گيرند. در اين زمينه، استفاده از امكانات و نيروهاي تبليغاتي ـ رواني، اهميت فراوان دارد. عمليات رواني، به يك تعبير امكان تأثير‌گذاري در محيط ادراكي ـ روان‌شناختي نيروهاي متخاصم يا رقيب به گونه‌اي است كه در راستاي گزينه‌هاي راهبردي نيروي خودي باشد. امروزه، به ويژه در دوران پسا جنگ سرد و پايان دوران ژئو‌پليتيك به مفهوم دو قطبي آن، ماهيت تعاملات و سياستگذاريهاي امنيتي ـ راهبردي، دگرگونيهاي ساختاري فراوان يافته و ساز و كارهاي عمليات رواني تا حدي جايگزين ابزارهاي امنيت سخت‌افزاري، شده است.
در مقوله عمليات رواني، رسانه‌هاي ديداري ـ شنيداري، اهميت بسزايي براي تأثيرگذاري گسترده بر محيط ادراكي مخاطب و افكار عمومي دارد، به واقع، اگر بتوان در شاكله ذهني و برداشتهاي معطوف به تجربه هدف مخاطب، دگرگوني اساسي، بر اساس سناريو‌نويسيهاي از پيش تعيين شده، صورت داد، مي‌توان اذعان كرد كه در راستاي تأمين اهداف راهبردي معطوف به ارتقاي قدرت خودي، گامهاي اساسي برداشته شده است.
با توجه به جايگاه و كاركرد رسانه هاي ديداري ـ شنيداري، به ويژه صنعت سينما در راستاي جهت‌دهي به ذهنيت مخاطبان، اين رسانه از جايگاه ويژه‌اي به منظور عمليات رواني ـ تبليغاتي، برخوردار است. بسياري از دولتها و گروههاي قومي و فرامليتي در راستاي اهداف خود از سينما بهره گرفته‌اند كه در اين زمينه، استفاده لابي صهيونيستي از صنعت سينما در ايالات متحده امريكا به مثابه قدرت هژمون و تأثيرگذار در نظام بين‌المللي، جاي تأمل فراوان دارد. به واقع، پيوندهاي اساسي ميان سرمايه‌داران و لابي صهيونيستي و سينماپردازان امريكايي، در راستاي اهداف جنبش صهيونيسم مقوله‌اي است كه اهميت بسيار دارد.
در اين زمينه، نوشتار حاضر مي‌كوشد تا با بررسي فيلمهاي تاثير‌گذار رواني ـ اجتماعي توليد شده در سينماي امريكا كه به ذهنيت‌پردازي ويژه‌اي در بينندگان بر اساس اهداف از پيش تعيين شده صهيونيستي پرداخته‌اند، از سال 1948 و تشكيل دولت اسرائيل تا پايان جنگ سرد 1991 و به يك تعبير پايان توازن استراتژيكي به نفع اعراب، محيط ادراكي ـ روان‌شناختي سينماي ايالات متحده را مورد ارزيابي و بررسي موردي، قرار دهد.
 



16 / 7 / 1390برچسب:شیطان پرستی, :: 9:55 ::  نويسنده : סאגדה       

3. شیوه‌های تبلیغ
1-3- انتشار سی‌دی ، کاست و پوستر مربوط به خوانندگان متالیکا
2-3- گسترش یافتن سایت‌ها وبلاگ‌های مربوط به شیطان پرستی
3-3- تبلیغ و اطلاع‌رسانی از طریق پارتی‌های شبانه و گفتگوهای دوستانه علی‌الخصوص در مناطق مرفه شهرهای تهران ، شیراز و ...
4-3- تبلیغ در تالارهای گفتگوهای مجازی
4. زمینه‌های جذب
باید یادآور شد که علاوه بر تمامی موارد مورد اشاره در این بخش یعنی زمینه جذب" باید به تکرار برخی از آنها پرداخت ،که در کشورمان دارای باز‌خورد مثبت بوده است .
1-4- موسیقی متال :
این موسیقی در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی به گونه‌ای که شرح آن رفت ، وارد شد و توانست پس از مدت کوتاهی به دانشگاه‌های بزرگ کشور همچون دانشگاه تهران ، دانشگاه شهید بهشتی ،‌ دانشگاه فردوسی و ... راه یابد .
2-4- افول معنویت :
اگرچه در بسیاری موارد ، ایران اسلامی در جایگاه بالاتری از معنویات قرار دارد . ‌لکن
سیر جهانی و فراگیر تلاش های قدرت‌های بزرگ فرامنطقه‌ای برای استحاله فرهنگی و از سوی دیگر ماشینی و صنعتی شدن مناسبات جاری و تاثیرپذیری مردم کشورمان از شرایط جهانی زمینه‌ای برای رشد چنین جریاناتی را فراهم نموده است .
باید عنایت داشت روند رو به رشد استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای نیز عامل تعیین‌کننده در جذب و گرایش یافتن به این گروه‌ها می‌باشد .
3-4- سرمایه‌گذاری :
در بخش‌های قبل اشاره کردیم که سازمان های جاسوسی کشورهای غربی تلاش سازمان یافته‌ای را برای استحاله فرهنگ جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده و مدت‌هاست که می‌کوشند تا به " تهی‌سازی فرهنگی " جوانان کشور عزیزمان بپردازند . دشمن در این راه مبالغ هنگفتی را نیز تدارک دیده‌است . از جمله باید اشاره کرد که طبق گزارش برخی از رسانه‌های مستقل در سال گذشته مبلغ هشت میلیون دلار آمریکا به فعالیت تبلیغات گروه‌های شیطان پرست از سوی دولت آمریکا اختصاص یافته است .
4-4- اینترنت :
رشد تعداد مخاطبین شبکه جهانی اینترنت طی سالیان اخیر آسیب‌هایی را متوجه نظام فرهنگی کشور نموده است که از جمله می‌توان به فعالیت شیطان گرایان اشاره کرد .
اما عمده فعالیت این افراد در قالب وبلاگ‌نویسی صورت می‌پذیرد ،
این دست از وبلاگ‌ها همزمان با اعلام موجودیت " جنبش شیطان‌گرایان ایران " فعالیت خود را آغاز کرده و اظهار می‌نمایند که توسط فردی به نام مستعار " اهریمن " در ایران هدایت می‌شوند .
روند ارتباط‌گیری و فعالیت وبلاگ‌های مذکور بدین صورت است . افراد پس از تکمیل فرم ثبت‌نام یک ایمیل در صندوق پست الکترونیک خود با موضوع خوش آمد‌گویی دریافت می‌کنند و پس از برقراری ارتباط با ایشان و در صورت جلب اعتماد به برخی از مهمانی‌های شبانه و یا پارک‌ها برای آشنایی دعوت شده و مورد راهنمایی قرار می‌گیرند .
این وبلاگ‌ها عمدتا فعالیت خود را در چندین محور : انتشار عکس‌های شیطان گرایان جهان ، انتشار نامه شبیه به نامه های مسیحیان شیطان پرست خطاب به خداوند متعال که بار سیاسی نیز دارد ، دنبال می‌نمایند . به صورت مثال وبلاگ شیطان در این خصوص می‌نویسد :
" چرا چیزهایی را که به اطرافیانم دادی به من ندادی؟ و چرا می‌خواهی بدبختی مرا ببینی ؟ چرا منو ازین دنیای کثیف و از بین کسانی که ازشون نفرت دارم رها نمی کنی ؟ حالم از زندگی بین این لجن به هم می‌خوره . جلوی پای من کم سنگ انداختی ؟ کم آدمهایی رو مثل من بدبخت کردی . "
این وبلاگ همچنین در ادامه می‌آورد : " همیشه لحظه شماری می کردم برای سال نو عیدی پدر و مادر از همه چیز لذت بخش تر بود ولی الان سال نو بوی تنفر می ده بوی مرده می‌ده وقتی کسی رو می بینم که خدارو ستایش می کنه تفو لعنتش می کنم نفرینش می‌کنم از هیچ چیز خبر نداره آنقدر خوشه که هیچ چی حس نمی کنه چرا پدر مادرم منو ترک کردن چرا منو نفرین می کنن بهم می خندن مگه من شاخ دارم لباس نو برام ارزش نداره چون بوی کفنو دارم حس می کنم تو خدا نیستی تو هیچی نیستی اصلا من بهت اعتقاد ندارم چون برای من بی ارزشی پستی من به هیچ چیز اعتقاد ندارم هیچ کس هم نه می پرستم نه قبول دارم بعد این دنیا هم دنیایی نیست میمیریم و میپوسیم از لاشه ی ما گلی سبز میشه که خار نداره هیچ شیطانی وجود نداره ولی آنقدر آدمها بهش اعتقاد دارن قبولش دارن و فکر می کنن که شیطان پروردگار ما هست که یک نیرویی به وجود اومده که خیلی چیز هارو می تونه نابود کنه. اگر Black Metal نبود من می مردم ای کاش نبود چون وقتی گوش می دم میرم به دوران (خلسه) به جایی میرم که هیچ کس وجود نداره گناهی نیست ثوابی نیست آدم احمق نیست خدا نیست پیامبران دروغین نیست شهوت و هزار تا چیز دیگه ای که این جا هست یا چیزی که هست و این جا وجود نداره اونجا نیست فقط یک نور سیاهی هست که چشمتو نمی‌زنه بوی همون گلی که گفتم از لاشه آدم‌ها سبز میشه میاد که مست می کنه ترس و وحشت نیست چیزی نیست که بهش فکر کنی خودتی . "
5. مراحل وارد شدن به شیطان‌پرستی
" کسب قدرت تاریکی برای شیطان پرستی / به دست آوردن نیرو های نهفته در تاریکی ، کسب قدرتی است درونی و بی پایان .
انرژی عظیمی که این امکان را به شما میدهد روح خود را ارتقا بخشید و کمبودهایش را با قدرت جایگزین کنید . نکته ی مهم در برگزاری این مراسم این است که هرگز نباید به نتیجه بدگمان باشید . خالصانه به نیروی روح خود و روح تاریکی ایمان داشته باشید. آنچه باقی میماند آرامش و دوری از افکاره بیهوده است که باید در خود ایجاد کنید .
* مقدمات
محراب : مقابل دیوار غربی قرار گرفته پارچه سیاهی به روی آن کشیده می‌شود . بالای سر محراب ( روی دیوار) ستاره 5 پر وارونه نصب کن . روی محراب 2 شمع سیاه روی پایه ، خنجر مخصوص مراسم ، جمجمه انسان ، یک زنگ ، یک آتشدان و یک جام بگذار / برای نور بیشتر میتوان از شمع های سیاه در گوشه‌های اتاق استفاده کرد / می‌توانید از جمجمه انسان ساخته شده از مواد مصنوعی نیز استفاده کنید .
خون : جام را با مایعی به رنگ قرمز پر کن .ماهیت مایع اهمیتی ندارد زیرا که این مایع نماد خون قربانی‌ست .
آتش : آتشدان را درست در مرکز محراب قرار ده .
پوشش : تماماً سیاه همراه با ستاره 5 پر وارونه آویخته بر گردن .
آداب مراسم :
به ترتیب ذیل زنگ را به صدا درآور : شش بار در جهت جنوب ، شش بار در جهت شرق ، شش بار در جهت شمال .حال خنجر را بدست گیر به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و با لحنی دعایی نیایش کن :
بنام شیطان بزرگ و افتخار او ، لوسیفر من نیروهای تاریکی و قدرت شیطان را به درون فرا می خوانم .
با خنجر پنتاگرام وارونه‌یی در هوا رسم کن و آتش را بی‌افروز ، نیایش را ادامه بده : آتش سیاه برافروخته و درهای تاریکی بر پاشنه خود چرخیده اند . روح سیاه و شیطانی کاین ظاهر شده ، کسی که از دوردست می آید تا خواست خود را بر فراز هستی بنا کند .بر حذر باش از گمراهی انسان که همواره همراه اوست از ابتدا تا نهایت . نظاره کن . این منم خدای دیروز ، امروز و فرداها . نگهبان زمان و ابدیت .بی مانند .غرق در دانایی . بی همتا در توانایی .عناصر را بخوان تا مرا خدمت کنند و نیروهای طبیعت را امر کن تا تجلی آمال من شوند .بپاخیز من تو رامی خوانم . دوباره خنجر را به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و ادامه بده : کاین ، شیطان ، من قله‌ها را تصرف کرده‌ام . قدرت تاریکی در دستان من است . اکنون من در قالب تو خواسته‌های شیطانی‌ام را تجلی می بخشم ؛ پندار مرا با شکوه و عظمت باستانی تسخیر کن . مرا در لایه های نامریی و رمز‌آلودش تنها گزار . جام را در مقابل پنتاگرام وارونه بالا ببر ( بمنظور پیشکش ) و انگشت اشاره دست راست را درون ظرف ببر . انگشت را از ظرف خارج کرده ، دور لبه جام بگردان (در جهت گردش عقربه‌های ساعت) و همزمان بخوان : من از این جام می نوشم .من از زندگی می نوشم . قدرتهای نهفته در تاریکی مرا در بر گیرید .
جام را یک نفس تا انتها بنوش و ادامه بده : همراه با برترین نیروهای شیطانی و عمیق‌ترین قدرتهای تاریکی به جهان ماده باز می گردم تا شبی دیگر را تسخیر کنم . آتش را خاموش کن ، زنگ را در خلاف جهت ابتدایی به صدا در آور، شمع‌ها را خاموش کن .


* اعمال و زمان شیطان پرستی :
زمان شیطان پرستی در زمانهای بسیار قدیم و قرون اولیه آدمی در چندین زمان انجام می‌گرفت : اولین زمان هنگام کسوف و خسوف بود ؛ بر این تصور که شیطان و خدای تاریکی از انسانها عصبانی هستند و منتظر هدیه خود و اگر برای آنها قربانی انجام نمی‌گرفت خدای تاریکی و شیطان تمام انسانها را قتل عام میکردند لذا برای آرامش شیطان قربانی کردن انسان انجام می‌شد . این مراسم به خصوص در قبایل آمریکای جنوبی بسیار فراوان دیده شده است به گونه ای که اکتشافات به دست آمده وجود این قربانی کردن‌ها را تصدیق میکند و اتاقهای مخصوص قربانی کردن نیز به شیوه‌ای خاص بنا شده بود و تزئینات خاص خود را داشت . البته قربانی کردن انسان در زمانهای دیگر نیز انجام میشد که اکنون قربانی کردن انسان در دوره کنونی در یک شب کاملا تاریک انجام می‌شود .اعمال مراسم شیطان پرستی نیز بسیار زیاد است و به ذکر چند مورد بسنده می کنم.مهمترین اعمال آنها اعمالی است که همیشه انجام می‌دهند و در آن به انجام امور جنسی می‌پردازند و همچنین از شیطان برای پیشبرد اهداف حاضرین کمک میخواهند و اگر کسی مشکلی داشته باشد برای حل مشکل وی دعا می شود. مراسم بعدی ؛ مراسم عضویت یک عضو جدید به این هیئت و مجموعه است که این کار توسط کشیش کلیسای شیطان و یا همسر وی ( بستگی به مذکر یا مونث بودن عضو جدید دارد ) انجام می‌شود .

* مراسم قربانی کردن :
در شیطان پرستی جدید قربانی کردن مفهومی ندارد اما برای آنان که هنوز پیرو شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی هستند این کار در شبی تاریک انجام می‌شود . قربانی توسط آب مقدس غسل داده می‌شود و بر روی محراب خوابانده می‌شود . البته اصولاً قربانی‌ها قبل از انجام مراسم بیهوش می‌شوند . و در کاملترین مراسم قربانی کردن برای شیطان ؛ قربانی پس از کشته شدن و نوشیدن خون وی توسط آتش سوزانده می‌شود . در این مراسم خواندن اوراد مخصوصی به زبانی کاملا بی معنی و گاها عبری انجام می‌گیرد .
مراسم معروف نماز سیاه یا نماز جماعت سیاه : شاید معروفترین مراسم آنان باشد . این مراسم در کلیسای شیطان پرستی انجام می‌شود و دقیقا همان مراسم عشای ربانی مسیحیت است با این تفاوت که تمام کارها برعکس انجام می‌شود و البته کارهایی نیز در آن مراسم انجام می‌گیرد که از ذکر آنها خودداری می‌کنم .
مراسم پیوستن عضو جدید : در مراسم پیوستن عضو جدید به شیطان پرستان که البته همچنین عملی در جادوگری نیز وجود دارد بوسه مقدس است . این بوسه توسط همسر یا خود کشیش به بدن شخص عضو شونده زده می‌شود.

7) شیطان‌پرستی به مثابه یک تهدید
در این بخش به دنبال آن هستیم تا به تبیین " تهدید " آمیز بودن فعالیت گروه‌های شیطان‌پرست در داخل کشور بپردازیم .
1. همکاری‌های جاسوسی
با توجه به اینکه در 4 کشور آنگلو ساکسون مکان‌های مقدس شیطان‌پرستان با نام
" کلیسای شیطان " واقع شده است و در همین کشور‌ها نیز بنابر بر دلایل سیاسی از گروه‌های ناهنجار اجتماعی و سیاسی مهاجر و مسافر بهره برداری جاسوسی می شود لازم است که به صورت ویژه به همکاری‌های جاسوسی عناصر مربوط اشاره داشت.
2. جرائم باندی
در جهان کنونی جرایم در دو دسته‌بندی کلی یعنی جرایم فردی و غیر‌سازمانی و جرایم باندی یا سازماندهی شده ،‌ ارزیابی و تحلیل می‌شوند .
مصادیق جرایم باندی یا سازمانی بمب‌گذاری ، اقدام برای ترور ،‌قاچاق مواد مخدر علی‌الخصوص مواد مخدر شیمیایی ،‌راه‌اندازی مراکز فساد و.. می‌باشد که طبق تحقیقات به عمل آمده شیطان‌پرستان با تمامی جرایم مذکور ارتباط داشته و عمدتا از طریق مشارکت در آنها بودجه‌هایی را دریافت می‌نمایند .
3. روابط سازمانی
روابط سازمانی در ادامه جرایم سازمانی و بلکه به عنوان عامل زیربنایی بر آن تعریف می‌شود . از سوی دیگر ایجاد برخی ناامنی‌های عمومی و اجتماعی در اثر عنصر روابط سازمانی جهت می‌یابد .
البته نگاهی جامع‌تر به سایر بخش‌های مورد اشاره در پژوهش می‌تواند هرچه بیشتر گویای این مطلب باشد ، لکن تاکید بر این نکته ضروری است که اعضای این گروه‌ها عمیقاً سازمان‌گرا
و سازمان‌محور می‌باشند.
4. ارتباط خارجی
همانطور که در بند اول اشاره شد ، شیطان‌پرستان در 4 کشور آنگلو ساکسون ، یونان و رژیم صهیونیستی دارای تشکیلات سازمانی اماکن مقدس و ... می‌باشند که زمینه‌ساز ارتباطات مختلف از مجراهای گوناگون را برای ایشان فراهم می‌آورد .
حجم روابط به خودی خود می تواند منشا تهدیدات امنیتی متعددی برای کشورهای اسلامی بخصوص نظام اسلامی باشد . همچنین نباید از نظر دور داشت بقا و استمرار فعالیت اینگونه گروه‌ها به لحاظ ماهیت و اهداف عمیقاً نیاز به روابط با خارج از کشور دارد . در این باره باید عنایت ویژه‌ای نیز به ارتباط این افراد با خانواده‌هایشان در سایر کشورها علی‌الخصوص کشورهای آمریکایی و اروپایی داشت .
5. سرقت
اغلب جوانان که به شیطان‌پرستان می پیوندند حتی چنانچه از خانواده های ثروتمند نیز باشند از اعضاء مطرود خانواده به حساب می‌آیند ، ‌لذا حضور ایشان در جمع گروه اجتماعی می‌تواند زمینه جرایمی را همچون سرقت برای تامین منابع مالی فراهم آورد که این سرقت‌ها در ابعاد مسلحانه طبیعتا تهدیدی برای امنیت اجتماعی به شمار می‌آیند .
در این خصوص مجدداً تاکید می‌شود که هرگونه دامن زدن به فساد چون از باورهای شیطان‌گرایان می‌باشد . بدیهی است که بخشی از این مفاسد نیز در پوشش سرقت‌های متعدد انجام می‌پذیرد ، باید در نظر داشت که سرقت نیز عاملی است برای نزدیکی به شیطان .
6. تجاوز جنسی
در جمع شیطان‌پرستان اصولا تجاوز جنسی یک ارزش و شرط برای ورود و استمرار حضور در گروه به حساب می‌آید .
این تجاوز که عمدتا با قتل ،تجاوز به همجنسان و کودکان نیز همراه است عنصر اصلی ایراد خسارت و انتقام‌گیری از فرد متجاوز جنسی است . تصور شیوع یافتن این ضد فرهنگ مخرب نیز می‌تواند مرزهای امنیت اخلاقی را در جامعه در‌نوردد .
تجاوز جنسی از ضدارزش‌های تبلیغی این دست گروه‌هاست که دائماً با ساخت نماهنگ ، تنظیم آلبوم‌های موسیقی ، ترویج فکری و از طریق فیلم‌های مبتذل دنبال می‌شود . در حقیقت شیطان‌گرایان مدعی‌اند " تجاوز " تنوع در کسب لذت جنسی است .

7. قتل
قتل یک عمل شیطانی بزرگ به حساب آمده و شیطان‌پرستی که تعداد و کیفیت قتل‌هایش بیشتر باشد به درگاه شیطان نزدیک‌تر خواهد شد . ناگفته پیداست که این مولفه نیز تاثیرات سوء امنیتی را به همراه خواهد داشت .
افزایش تعداد قتل در جوامع مختلف یکی از معیارهای بین‌المللی و تعیین‌کننده درخصوص وضعیت امنیتی هر کشور به شمار می‌آید ، حال اگر این جرم کلان با یک اندیشه سازماندهی شده و تقدس‌زا همراه شود و حاشیه‌هایی چون تجاوز جنسی را نیز با خود همراه سازد ، ناگفته پیداست که می‌تواند تاثیرات گسترده‌ای را در خدشه‌دار نمودن مقوله مهم امنیت به همراه داشته‌باشد .

8) وضعیت فعلی شیطان‌پرستی در ایران
وضعیت فعلی این گروه‌ها در ایران طی 5 بخش که در ادامه شرح آن می‌آید خلاصه می‌شود :
1. تحرک در اینترنت
وبلاگ‌نویسی ،‌گفتگو در محیط یاهو 360 درجه ، سایت کلوپ دات کام ، دریافت خبرنامه‌ها و ... از جمله تحرکات اینترنتی شیطان‌پرستان ایرانی است که تاکنون نیز ادامه دارد (در آینده گزارش ویژه از تک‌تک حوزه های یاد شده ارائه خواهد شد.)
2. ترویج نمادها
مغازه‌ها و اصناف فروشنده زیور‌آلات نقره‌ای ، فروشگاه‌های پوشاک جوانان و بانوان علی‌الخصوص در شهر تهران وظیفه عمده ترویج شیطان‌پرستی در داخل کشور را بر عهده دارند . در برخی موارد حتی می‌توان اظهار کرد که فروشندگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند . همچنین گفتنی است برخی از چهره‌های مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در تهران و شهرستان‌ها به کرات و از طرق مختلف این نمادها را حمل و معرفی و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به ترویج آنها می‌پردازند .
سایت‌ها و وبلاگ‌های فارسی‌زبان نیز نقش عمده‌ای را در گسترش و معرفی این نمادها ایفا می‌کنند .
3. ترویج متالیکا
گروه‌های موسیقی متالیکا همچون گروه " رامان " و گروه (DSD) که توسط " بابک خواجه‌پور ، ژانو باغومیان‌ ، لویک یومیان و کارن آراکلیان " اداره می‌شود به عنوان شاخصی از فعالیت رو به گسترش گروه‌های متالیکا قابل ذکر هستند.
4. پارتی‌های شبانه
پارتی‌های شبانه " رپرها " ، جشن‌های فارغ‌التحصیلی و مهمانی‌ها خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطان‌پرستان قابل ذکر هستند . در این مراسم و هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام مختلف با اندیشه‌ها و ظواهر شیطان‌گرایی آشنا و یا جذب آنها می‌شوند.
5. همکاری با سلطنت‌طلب‌ها
اوایل سال گذشته میلادی خبری در وبلاگ‌های وابسته به شیطان‌پرستان ایران منتشر شد که‌ " اهریمن " سر کرده ایشان پیوستن گروهش را به " انجمن پادشاهی ایران " اعلام می‌کرد.

و شما حتما می دانید بودجه و امکانات مستقیم و غیر مستقیم تمام این ها از کجا تامین می شود؟

صهیونیست های مقیم آمریکا

بودجه داخلی سازمان اطلاعات و وظایف ویژه (موساد) המוסד למודיעין ולתפקידים מיוחדים

خاندان روچیلد

و .....



13 / 7 / 1390برچسب:, :: 12:30 ::  نويسنده : סאגדה       

درباره ارتباط میان شیطان‌پرستی و صهیونیسم می‌توان به نمادها، آداب و مناسک مشترک شیطان‌پرستی با فراماسونری اشاره کرد.

namadha6 300x204 شیطان پرستی، فراماسونری و صهیونیزم؛ مثلثی جدایی ناپذیر (به همراه مقایسه نمادها)

گذشته از اعتقادات، اعمال و سمبل‌ها، شیطان‌پرستان، ظاهری متفاوت با دیگران دارند که می توان آنها را به راحتی از دیگر افراد جامعه، تشخیص داد به طور مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است. اکثرا ابروهایشان را می تراشند یا به سمت بالا طراحی می کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، صورتک‌های شیطانی و سمبل‌ها خالکوبی می‌کنند، لباس‌هایشان از جنس جیر و چرم و اکثرا به رنگ مشکی و قرمز می‌باشد، چکمه‌های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است می‌پوشند. افراد وابسته به این فرقه مانند فراماسون‌ها از برخی علائم و نمادهای رفتاری نیز برای ابراز همراهی با این فرقه استفاده می‌کنند. یکی از این علائم دست شیطان (یا کرنوتی در ایتالیایی) به معنی حکومت شیطان است. این علامت جهانی از سوی سیاستمداران، افراد مشهور و گروه‌های «هوی متال»، برای اظهار وفاداری به نیروهای شیطانی به کار می‌رود و علامت بصری به معنای «سلام شیطان» است.

 شیطان پرستی، فراماسونری و صهیونیزم؛ مثلثی جدایی ناپذیر (به همراه مقایسه نمادها)

شیطان پرستی مدرن، فراماسونری و صهیونیسم بین‌الملل
محققان بسترهای ظهور شیطان‌پرستی در غرب را در پنج عامل می‌دانند. فلسفه یونانی، پروتستانتیزم (اصلاح دینی)، معرفت شناسی یهودی از شیطان، افول معنویت و ظهور مکاتب فلسفی پوچ‌گرا در عصر حاضر غرب و رمانس‌گرایی به عنوان کپی دروغین از اسطوره‌گرایی در جهان اسلام و آئین‌های شرقی برای پاسخ‌گویی به خلا ناشی از احساس نیاز به وجود قهرمان، ۵ عامل جاری در فرهنگ غربی هستند که زمینه را برای ظهور و گسترش شیطان‌پرستی در سرزمین‌های حامل این فرهنگ فراهم ساخته است. افراد مشهور و گروه‌های «هوی متال»، برای اظهار وفاداری به نیروهای شیطانی به کار می‌رود و علامت بصری به معنای «سلام شیطان» است.

از طرفی صهیونیسم بین‌الملل با تکیه بر سرمایه‌داران بزرگ خود و با صرف مبالغ هنگفت، دست به ساخت این جریان‌ها زده و همواره به طور عمدی تلاش می‌کند تا نمادها و مناسک موجود در آئین یهود را در این فرقه‌ها تعمیم دهد تا علاوه بر در دست داشتن رشته کنترل آنها، همواره تصویر با هیبت و مخوفی را از خود در اذهان جهانی به جا گذارد. البته رفتارهای صهیونیست‌ها که تبدیل به هسته‌ای خاص و منسجم در دل جامعه یهودی شده‌اند، همواره مورد تایید کلیت یهودیان نبوده است و ریشه در محافل ثروت و قدرت جهانی دارد.

به عنوان نمونه یکی از جریاناتی که توسط یهودیان در قالبی سیاسی بازتولید شده جریان فراماسونری است. هر چند شکل نخستین فرماسونری یک تشکل مخفی صنفی و فنی در دایره معماران بود اما بعدها مورد بهره‌برداری سرمایه‌داران و قدرت‌های پنهان وابسته به محافل صهیونیستی قرار گرفت و تبدیل به جریانی سیاسی و فرهنگی گردید و بر اساس منافع محافل زرسالار و زورمدار حامی خود، در اقصی نقاط جهان گسترش یافت.

از آنجا که در نسبت میان صهیونیسم و فراماسونری شکی نیست، درباره ارتباط میان شیطان‌پرستی و صهیونیسم می‌توان به نمادها، آداب و مناسک مشترک شیطان‌پرستی با فراماسونری اشاره کرد به عنوان نمونه فصل مشترک مهم و اصلی این جریان‌ها الحاد و مبارزه با دین‌داری است. از دیگر نقاط مشترک می‌توان به فعالیت پنهانی و شبکه‌ای، سانترالیزم شدید در دو تشکل‌، برخورد قاطع و حذف فیزیکی افراد خارج شده از تشکیلات، مناسک جنسی و انجام رفتارهای نابهنجار و غیر متعارف از سوی افراد در برنامه‌های گروهی اشاره کرد.

مشترکات شیطانیسم و یهودیت
برخی از آئینهای ساختگی در متون دینی و اعتقادات یهود عمده‌ترین عامل ایجاد نحله فاسد فلسفی و فرهنگی شیطان‌پرستی بوده است. از منظر نقش آئین یهود و صهیونیست‌ها در شکل‌گیری شیطان‌پرستی چند نکته ذیل قابل توجه است:
۱ـ براساس آموزه‌های یهودی و عبرانی، شیطان نه یک موجود بد، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسان‌ها است. (نگاه مثبت یهود به شیطان)
۲ـ در مکاشفات بخشی از کتاب مقدس یهودیان نیز به عدد ۶۶۶ عدد مقدس شیطان‌پرستان اشاراتی شده و از آن به عنوان عدد وحش توصیف شده است که باید شمرده شود. شیطان نه یک موجود بد، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسان‌ها است.
۳ـ خواه‌ناخواه متون یهودی منبع برداشت برای مسیحیان نیز قلمداد می‌شوند و نگاه خاص یهودیت به شیطان‌، تاثیرات فراوانی را بر مسیحیت داشته است.

۴- وجود کلمات عبری در انجیل شیطانی در کنار کلمات انگلیسی و یونانی.
۵- حک شدن کلمات عبری در برخی نمادهای شیطان پرستان مثل کلمات عبری روی عصای مخصوص کشیش کلیسای شیطان.
۶- شیوع آموزه‌های جادوگری در یهودیت و شیطان‌پرستی به طور مشترک.
۷- اشتراک در آداب و مناسک کلیسای شیطان و لژهای فراماسونری مانند سلام شیطان (کرنوتی)، استفاده از ماسک‌های عجیب و غریب هنگام ادای مناسک و…
۸- اشتراکات فراوان نحله تصوف آئین یهود (کابالا) و شیطان پرستی مانند مناسک جنسی هر دو فرقه، نماد ‌پنتاگرام که به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار می‌گرفته است و در شیطان‌پرستی یک نماد مقدس محسوب می‌شود.
۹-از دیگر نمادهای مشترک شیطان‌پرستان و دین یهود می‌توان به بز و استفاده از نماد رسمی رژیم صهیونیستی یعنی پرچم این رژیم توسط این جریان الحادی اشاره کرد.



14 / 7 / 1390برچسب:, :: 23:57 ::  نويسنده : סאגדה       

 

1. دروزی‌ها

دروزی‌ها اقوام مهاجری هستند که از مناطق غربی کشور طی فاصله زمانی حداقل 10 قرن پیش به دلیل آزارهای حکومت وقت بر علیه شیعیان فراری شده و در مناطق از فلسطین اشغالی ، سوریه ، لبنان و ... سکنی گزیده اند و البته تحت تفکر یهود به شیطان پزستی گرویدند چرا که دیدگاه اولیه آنها گونه ای از تقدیس به دلیل ترس از ورود شیطان به زندگی روزمره شان بود.
برخی از مورخان و کارشناسان ادیان بر این باورند که دروزهای " درون‌گرا " نوعی از شیطان‌پرستی را اختیار کرده‌اند و ریشه‌هایی از ایشان نیز در عراق و ایران (مناطق غرب کشور ایران) مستقر هستند و دارای معبد مقدس می‌باشند .


2. گنوسی‌ها
با فرض صحیح‌تر استنادهای تاریخی دقیق انتصاب شیطان‌پرستی به فرقه گنوسی منشعب از اهل حق می‌باشد که آشکارا به شیطان‌پرستی روی آورده‌اند.
در این رابطه باید متذکر شد بانیان " تقدیس ابلیس " در تصوف دارای قدرت تاریخی زیادی می‌باشند و آنچنانکه در تاریخ و توسط ایشان آورده شده افرادی همچون احمد غزالی ،‌ ذوالنون مصری و سنایی از پایه‌گذاران اولیه شیطانیسم در میان مسلمانان بوده‌اند . (معنای این جملات این نیست که این افراد خودشان شیطان پرست بوده اند اقدامات فکری ایشان پس از ارائه به مرور زمان تحریف  شده است)
طبیعی است فرق تصوف نیز مجموعا تحت تاثیر این اقطاب بوده و شکل‌گیری شیطان‌پرستی در میان ایشان (آنگونه که در فرقه گنوسی دیده می‌شود) امری بدیهی است .
لکن گنوسی‌ها از جذب ،معاشرت و رویارویی با سایر مردم پرهیز داشته و در چند دسته کوچک به مراسمات خاص شیطان‌پرستی همچون قربانی و حج شیطان و... می‌پردازند که خود این مسئله بیشترین میزان شباهتشان به یهودیان کنونی است 



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

זה בלוג לאסוף חומרים על זרמי היהדות צמחו בהיסטוריה האנושית
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک:منو با اسم آنتی صهیون و آدرس anti.zion.LXB.ir لینک کنین بعد مشخصات لینک خودتون رو اینجا بنویسین .

در صورت لینک کردن من خودکار لینک میشین 





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 82
بازدید هفته : 142
بازدید ماه : 136
بازدید کل : 104115
تعداد مطالب : 39
تعداد نظرات : 40
تعداد آنلاین : 1