آنتی صهیون אנטי ציון
28 / 7 / 1390برچسب:عرفان یهود, :: 5:22 ::  نويسنده : סאגדה       

* انتقال مرکز عرفان يهود از فلسطين به بابل
انديشه هايى که در ~سفر يصيرا~ مطرح شده، در خلال شش قرن نخست ميلادى، هم در فلسطين هم در بابل (که بعدها عراق ناميده شد) به وجود آمدند; يهوديت بابلى ويژگى هاى اجتماعى و دينى خاص خودش را داشت که آن را از جهات مختلف از جمله رمزگرايى و نيز جلوه هاى ديگر حيات روح در مقابل يهوديت فلسطين قرار مى داد. مقدر آن بود که تاثير اعتقادى مشترک اين دو مرکز در طى دوران نيمه قرن هشتم تا قرن يازدهم در ميان يهوديان مستقر در شمال آفريقا و اروپا شيوع پيدا کند; آموزه هاى عرفانى نيز نفوذ پيدا کرد. به هر حال در يکى از برهه هاى دوران تلمودى، مرکز عرفان يهود از فلسطين به بابل منتقل شد. بابل در آن زمان به لحاظ فرهنگى و نيز اقتصادى کم کم داشت به کانون اصلى زندگى يهوديان تبديل مى شد. يهوديان بابل سنت هاى عرفانى اى را که از گذشته به ارث برده بودند در خلال دوران گائونها (قرن هاى هفتم تا يازدهم) حفظ کردند اما در وضعيت جديد يهوديان همين سنت ها نيز، لااقل در اثر برخورد با گرايش هاى رازآميز محلى تا اندازه اى متحول شدند.

* انتقال مرکز عرفان يهود به ايتاليا و آلمان
داستان معتبرى بيان مى دارد که چگونه ابوهارون بغدادي که يکي از عارفان و اعجاز کنندگان بابلي بود تعاليم عرفاني را در قرن نهم از شرق به ايتاليا آورد. عارفان ايتاليايي پيش از آن با سنت هاي مرکاوايي آشنا بودند و احتمالا ابوهارون، پيشرفت هايي را که در بابل رخ داده بود به آن سنت ها افزود. نکته هاي مهم جديد توسط يکي از شاگردان مکتب ابوهارون از ايتاليا به سمت شمال و به آلمان رفتند و در آنجا در به وجود آمدن دوران پارسايان آلمان يا عرفان آلماني – يهودي که با حاسيديان اشکنازي مرتبط بودند موثر واقع شدند.



ادامه مطلب ...


27 / 7 / 1390برچسب:شناخت یهود, :: 4:19 ::  نويسنده : סאגדה       

يعقوب فرزند إسحاق، که او را اسرائيل (بنده خدا) مى‏گويند دوازده فرزند داشت که چهارمين فرزند او (يهودا) بود.

يهودا و برادرانش با پدر خود يعقوب، در کنعان (فلسطين) سکونت داشتند و پس از واقعه مشهور حضرت يوسف که يهودا هم در آن شرکت داشت، در سال١٧۴۰ قبل از ميلاد، کنعان را به عزم مصر ترک گفتند.

آن روزها مصر مملکت پر جمعيت و با ثروتى بود و هرکس بر آن حکومت مى‏کرد، چنان بود که بر جهان حکومت مى‏کند.

هنگامى که برادران يوسف وارد اين سرزمين شدند حضرت يوسف پادشاه آن بود، از اين جهت آنها زندگى بسيار با شکوهى بهم زدند. و کم‏کم تعدادشان از هزار تجاوز کرده و قبائل متعددى را تشکيل دادند.

اين قبيله‏ها سالهاى درازى را در امن و امان بسر بردند، تا آنکه زمان (فرعون) فرا رسيد و چون ميان او و قبيله‏هاى بنى اسرائيل دشمنى هائى از گذشته بود، آنها را ذليل کرده و به گفته قرآن (مردهايشان را کشته و زنانشان را به اسيرى برد).

پيش از آنکه حضرت موسى(ع) به پيامبرى مبعوث گردد، بنى اسرائيل سخت‏ترين روزهاى خود را زير شکنجه‏هاى طاقت فرسا و فشارهاى گوناگون فرعون بسر مى‏ بردند.

ولى چون موسى(ع) در حوالى سال١٢١٣ قبل از ميلاد مبعوث شد، روحهاى پژمرده آنها را جوان کرده و به جانهاى دربند شده آزادى بخشيد.

اما اين پيامبر بزرگ، در برابر اين خدمات از آن‏ها چه ديد و آنها چه پاداشى باو دادند؟

براى مثال يکى از آن پاداشهاى ننگين را تاريخ چنين مى‏نويسد: شبانگاه حضرت موسى(ع) باتفاق بنى اسرائيل، مصر را مخفيانه ترک گفتند و به رود نيل رسيدند، موسى(ع) با عصاى خود آب‏ها را فرمان داد تا اينکه در ميان رود راهى نمايان شد.

موسى(ع) امر کرد تا همگى آن راه را در پيش گرفته و از نيل عبور کنند ولى آنها يک صدا گفتند: ما از دوازده قبيله ‏ايم و هر قبيله‏اى عادات و رسوم خاص خود را دارد، بايداين راه به دوازده قسمت تقسيم شود يعنى براى هريک از قبائل يک راه و يک مسير خصوصى باشد، تا فرمانت را اجرا کنيم.

موسى(ع) به دريا ندا داد: تا دوازده مسير باز کند و به فرمان خداوند چنين شد.

ولى آنها يک قدم بجلو نرفتند و عذرشان اين بود:
ممکن است که در ميان راه ما را با يکديگر احتياجى افتد، پس دريا را بگو تا چون پنجره‏ها سوراخ‏هائى در ميان ديوارهاى آب باز کند، تا هر قبيله‏اى بتواند قبايل ديگر را ببيند و با آنها گفتگو کند، و چنين شد.

ولى باز هم برجاى خود ايستاده حرکت نکرده و فرياد زدند:
پاهاى ما برهنه است و زمين دريا رطوبت دارد و تا امر نکنى زمين خشک شود ما از آنجا عبور نخواهيم کرد.

خداوند امر کرد... زمين خشک شد ولى باز هم برجاى خود ايستادند و اين بار بى ‏ادبى و وقاحت را به منتهى درجه رساندند و با يکديگر چنين گفتند:
موسى ما را از شهر آواره کرده و اينک مى‏خواهد که در دريا نابودمان کند تا ثروت و اندوخته ‏هاى ما را به تصرف خويش در آورد.

موسى(ع) با يک دنيا حيرت، در حاليکه لبخند تلخى بر لبانش نقش بسته بود پا به رود نهاده و پيشاپيش آنها به راه افتاد.

اين نخستين تجربه و آزمايش تلخى بود که بنى اسرائيل به موسى(ع) نشان دادند.

باز تاريخ مى‏نويسد: چون بنى اسرائيل، از رود نيل خارج شده و به صحراى سينا رسيدند، به موسى(ع) گفتند: ما را از آشيانه خود بيرون آورده و در صحرائى شن زار، سکونت دادى؟ اين چه رفتارى است که با ما مى‏ کنى؟ مگر ما سنگ هستيم، مگر ما احتياج به آب و غذا نداريم؟

خدا امر کرد تا از آسمان براى آنها طعام فرستاده و ابرى بر آنها سايه افکند و سنگى را امر فرمود تا به آنها آب دهد.

زمانى به همين منوال گذشت تا آنکه روزى به موسى(ع) گفتند: ما طعامهاى آسمانى نمى‏خواهيم به خدايت بگو، همان پياز و عدس را براى ما بفرستد زيرا ما آنها را بهتر دوست مى‏داريم.

موسى(ع) گفت: به نزديکترين قريه ‏ها که رسيديد: آنچه مى‏خواهيد، خود بکاريد و خداوند ديگر براى شما طعامى نخواهد فرستاد.

نافرمانى آنها آنقدر زياد شد، که خدا عذابى بر آنها نازل کرد و آن اين بود که مدت چهل سال در صحراها و بيابانها سرگردان بودند و آنها که با موسى(ع) از مصر بيرون آمدند، آرزوى شهر را بگور بردند و نوه‏ ها و نواده‏هايشان با يوشع بن نون سال١۵۰۰ قبل از ميلاد وارد شهر کنعان شدند.

نخستين دولت يهودى هنگامى تشکيل شد که (طالوت) يا (شأوول) در بين سالهاى ١۰٩۵ـ ١۰۵۵ قبل از ميلاد پادشاه گشت، و پايتخت را در سال١۴۴٩ قبل از ميلاد به يبوس (بيت ‏المقدس) تغيير داد.

سليمان فرزند داود، که پس از پدرش به مقام پادشاهى و نبوت رسيد، از بزرگترين پادشاهان آنها شناخته شد، در زمان او همه از آرامش و سعادت برخوردار بودند، مى‏گويند که بناى هيکل سليمان را او ساخت و مدت هفت سال مهندسين مصر، الجزيره و فينيقيا در آن ساختمان کار مى‏کردند.

پس از مرگ سليمان (بين سال٩٣٢ قبل از ميلاد) دولت آنها به دو قسمت تقسيم شد، يکى در شمال که پايتختش سامره (نابلس) بود و ديگرى در جنوب که پايتختش اورشليم (بيت ‏المقدّس) بوده است.

اين دو دولت مدت٢۰۰ سال باهم جنگيدند تا آنکه (سرجون) امپراطور آشوريها ٧٢٢ (قبل از ميلاد) بر آنها پيروز گشت و فرمان داد تا همه يهوديان را از آن منطقه خارج سازند.

پس از آنکه نينوى بدست کلدانيها سقوط کرد (۶١۴ قبل از ميلاد) يهوديان براى بهم زدن ميان آنها و مصريها که بر کنعان حکومت داشتند سخت مشغول فعاليّت شدند، در اثر آن جنگ دامنه‏دارى ميان آنها واقع شد بالاخره (نبوخذ نصر) پادشاه بابل در سال (۵۶٢ قبل از ميلاد) پيروز شد و براى انتقام از يهوديان اورشليم را خراب کرد و هيکل‏ها را نابود نمود و همه را دست بسته به بابل حرکت داد (۵٨۶ قبل از ميلاد).

مدت زيادى را در اسيرى گذراندند، تا آنکه (کورش) پادشاه ايران، آنها را که به (اُسراى بابل) مشهور بودند، نجات داده و دوباره هيکل را بنا کرد (۵١۶ قبل از ميلاد).

در ايّام (هيلين) يهوديان مورد حمله‏ هاى بسيارى قرار گرفتند و آخرين آنها وقتى بود که رهبر معروف رومانى (قيطس) اورشليم را خراب کرده، هرچه يهودى بود اسير کرد و به (رم) فرستاد، اين حادثه در سال٧۰ ميلادى واقع شد.

در سال١٢۵م (ادريانوس) امپراطور رومانى بر آنها حمله کرد اورشليم را خراب نمود و تعداد پانصد هزار يهودى را کشته و پنجاه هزار نفر از آنها را اسير کرد.

در عهد (تراجان ـ ١۰۶م) تعداد زيادى از يهود مخفيانه وارد اورشليم شده و بناى خرابکارى را گذاردند و چون (ادريانوس) پادشاه روم شد. (١١٧ ـ ١٣٨م) اورشليم را به تصرف در آورد و انجام دادن مراسم مذهبى را بر يهود آزاد کرد.

يهوديان به رهبرى بارکوخيا (١٣۵م) شورش کردند، ولى پيروز نشدند، در اين واقعه بيش از ۵٨۰ هزار يهودى بقتل رسيد و آنها که جان سالم بدر بردند، شهر را ترک کرده ادريانوس مجددا اورشليم را خراب کرده و به جاى آن شهر (ايليا) بنا کرد.

پس از اين تاريخ، يهوديان خرابکارى‏هاى زيادى کردند و بدنبال آن چندين بار قتل عام شدند که خود مسبب همه آنها بودند.



جمع‌بندی
چنان که گذشت، در جهان غرب مخصوصاً بعد از دهه 1960، تعداد زیادی از گروه‌های مذهبی غیرمتداول خارج از چارچوب ادیان سنتی و قدیمی به وجود آمده است که هدف آن‌ها فقط دنیوی و سکولار نمودن دین است. این گروه‌ها با تضعیف ادیان سنتی در دیگر کشورها نفوذ می‌کنند. قدرت‌های سکولار در جهان غرب به نام رنسانس و تجدد با دین مبارزه نمودند و به همین منظور مکاتب «اومانیسم»، «لیبرالیسم»، «پلورالیسم» و «فردگرایی» را به وجود آوردند.
بعد از جنگ جهانی دوم ـ خصوصاً در ربع قرن گذشته ـ جنبشی در آمریکا و اروپا برای کسب تجارت روحانی و معرفت دینی به وجود آمده است و مسیحیت در مقابل یورش گرایش‌های دنیاگرایانه سکولار عقب نشینی کرده و حتی کلام مسیحیت که اساس اندیشه دینی آن را تشکیل می‌دهد، با اصلاحات و نوسازی به وجود آمده، به تدریج غیردینی شده است.
برای جلوگیری از گرایش مردم غرب به دین اسلام در ربع قرن گذشته نزدیک به 2500 گروه غیرمتداول به نام گروه‌های مذهبی در آمریکا و ارپا به وجود آمده است بیشتر این گروه‌ها به نام مصونیت و رستگاری، کارهای مبتذل وغیراخلاقی انجام می‌دهند که در حقیقت آن‌ها امتداد سکولاریسم و اباحی‌گری در جهان غرب می‌باشند و بیانگر ظهور ضد سنت و دین‌اند که دست در دست گرایش‌ها و مکاتب سکولار دارند.
این گروه‌ها که مراکز آن‌ها در ایالات متحده آمریکا و انگلستان می‌باشد در کشورهای مختلف جهان فعالیت‌های گسترده و مرموزی انجام می‌دهند و بهترین مثال آن، گروهی در کشورهای جمهوری خلق چین «فالون گونگ» است که فعالیت‌های مذهبی خود را مستقیماً با حمایت دولت ایالات متحده آمریکا انجام می‌دهد.
حزب جمهوری‌خواه آمریکا به رهبری جرج دبلیو‌بوش مجدداً در انتخابات سراسری ایالات متحده آمریکا پیروز شد و سیاست خارجی دولت آمریکا نیز بر «حمله پیشگیرانه» علیه کشورهایی که مخالف سیاست‌های آمریکا می‌باشند استوار است. رئیس جمهور آمریکا و اکثر دولتمردان این کشور از «ایوانجلیست‌های جنگ طلب»22 می‌باشند و با هدف عملی نمودن خواسته‌های دینی خود در آغاز هزاره سوم میلادی جنگ صلیبی اعلام نشده را علیه اسلام آغاز کرده و اعلام نموده‌‌اند که این جنگ تا سلطه مطلق بر جهان اسلام توفیق یابد. استعمار پیر و جوان دقیقاً تشخیص داده و تجربه کرده است فرهنگی که مردم مسلمان بر آن تکیه می‌کنند و ایدئولوژی که به آن می‌بالند فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی است. دشمنان اسلام در تهاجم گسترده فرهنگی علیه جهان اسلام علاوه بر استفاده از تمام امکانات مدرن و پیشرفته چند رسانه‌ای، از وجود این گروه‌های غیرمتداول مذهبی حمایت می‌کنند تا از این راه آن‌ها بتوانند به اهداف استعماری خود دست پیدا کنند.
دولتمردان آمریکایی قرن بیست و یک را «قرن آمریکا» قلمداد می‌کنند. در این رابطه «مرکز هسته مشاوران» در آمریکا مطالعات و پژوهش‌های گسترده‌ای را درباره سلطه کامل بر جهان اسلام انجام می‌دهند و شعار آن‌ها «از جمهوری تا امپرتوری» است23.
در وضعیت فعلی که دولت آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل با تحمیل ارزش‌های ضد اسلامی بر مسلمانان جهان می‌خواهند بر جهان اسلام تسلط کامل پیدا کنند، وظیفة دانشمندان مسلمان است که با صراحت و شجاعت از اصول و مبانی و ارزش‌های اسلامی دفاع نموده، تحرکات دشمنان اسلام را در زمینه‌های فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی برای جوانان مسلمان سراسر جهان افشا نمایند تا آن‌ها بتوانند با تهدیدهای فزاینده نظامی آمریکا در خاورمیانه و جهان اسلام مقابله نمایند.

پی‌نوشت‌ها:

1. Lodge, London, Corgi Michael Baigint Leigh, The Temple and the Books, pp. 18-87.
2. Global freemasonry, pp. 41-81.
3. Alternative Religions, p 61.
4. Ibid, pp 160-161.
5. Ibid, pp 161-361.
6. Ibid, pp 741-941.
7. UFO; Unitentified Flying Objects.
8. The Great White Brothrehood.
9. Alternative Religions, pp. 22-822.
10. Human Cloning.
11. Religious Movemets in the 12st Century, p 652.
12. New Millennialism, p. 693.
13. Encyclopedia of Millenialism, pp. 771-871, Apocalypse Oberved, pp 94-281.
14. Ibid, p 340.
15. Alternative Religions, p. 151.
16. The charge of satan.
17. Worlds Religions, p. 151.
18. The new Religous Movements in the 21st century, pp. 643-743.
19. Ibid, pp 85-90.
20. Ibid, p. 201.
21. Ibid, p. 153.
22. بنگرید به: «تبلیغات دینی و سیاسی ایوانجلیست‌های جنگ طلب در ایالات متحده آمریکا»، مشکوه، ش 79 تابستان 1382، ص 89-67.
23. رجوع کنید به مقاله «مطالعات اسلام در ایالات متحده آمریکا از جمهوری تا امپراتوری» مشکوه، ش 78، بهار 1382 ش. ص 77-58.



گروه شیطان‌پرستان
فراماسون‌ها احیا کننده جادوگری و شیطان پرستی در قاره اروپا در قرن شانزدهم میلادی می‌باشند. گسترش سریع جادوگری و شیطان پرستی در اروپا در آن دوران مخصوصاً در بین زنان سبب شد تا در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا در جنبش پاک‌سازی جادوگری و شیطان‌پرستی، بیش از شصت هزار نفر از جادوگران که اکثر آن‌ها زن بودند، اعدام شوند14.
در اوایل قرن نوزدهم بعضی از اشراف انگلستان که عضو گروه فراماسونری به رهبری «سر فرانسیس داشو» بودند، گروه شیطان‌پرستان به نام «باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تاسیس نمودند و از اوائل قرن نوزدهم شهر لندن مرکز شیطان‌پرستان در اروپا گردید. استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسی، فعالیت اصلی این گروه‌های شیطان‌پرست را تشکیل می‌داد15.
در دهه 1960 شیطان پرستی توسط سرمایه‌داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست در انگلستان و ایالات متحده آمریکا به وجود آمد که معروف‌ترین آن‌ها تشکیل «کلیسای شیطان»16 در شهر سان فرانسیسکو می‌باشد. یکی از ویژگی‌های این گروه اعضای جوان آن‌هاست که سن بیشتر آن‌ها کمتر از بیست سال می‌باشد و مراسم مبتذل جنسی، استفاده از مواد مخدر و موسیقی «هاوی متال» (Heavy Metal) از عمده فعالیت‌های آن‌ها می‌باشد. دراین گروه‌ها دختران جوان بیشترین نقش را ایفا می‌کنند. گروه‌های یاد شده علاوه بر فعالیت‌های خود در انلگستان و ایالت متحده آمریکا، در سال‌های اخیر با حمایت سرمایه‌داران در کشور ایتالیا نفوذ زیادی پیدا کرده‌اند. موارد زیادی از قتل، شکنجه، تجاوز به عنف و آزار کودکان از سوی اعضای این گروه‌ها گزارش شده است و فقط در یک مورد در سال 1983، 360 کودک مدرسه مالک مارتین واقع در مانهاتان بیچ، کالیفرنیا مورد آزار و شکنجه قرار گرفته بودند. یکی از مراسم شیطان پرستان که بین مرم ایالات متحده و انلگستان رایج شده است، مراسم «هالووین» می‌باشد. همه ساله در شب 31 اکتبر، کودکان و جوانان لباس‌های ترسناک شیاطین و جادوگران را به تن می‌کنندو در طول شب مردم را می‌ترسانند. هالیوود نیز یک سره «فیلم‌های ترسناک» را تولید می‌کند که هدف از آن‌ها جذب جوانان می‌باشد.

اقدامات کشورهای اروپایی علیه این گروه‌ها

بیشتر گروه‌های غیرمتداول مذهبی در دهه 1970 در ایالات متحده آمریکا و انگلستان ظهور و پیشرفت کرده و نزدیک به دویست گروه در ژاپن ظهور نموده، فعالیت می‌نمایند.17
مرکز تمامی این گروه‌ها در ایالات متحده آمریکا و انگلستان می‌باشد. اکثر کشورهای اروپایی مخصوصاً فرانسه، آلمان، روسیه و بلژیک این گروه‌ها را امتداد توسعه نفوذ فرهنگی آمریکا در این کشورها قلمداد می‌کنند و برای جلوگیری از نفوذ آن‌ها در کشورشان اقداماتی ویژه اعمال می‌کنند. دولت فرانسه در سال 1998 برای بررسی آثار مخرب گروه‌های غیرمتداول مذهبی که ریشه و مرکز آن‌ها در ایالت متحده آمریکا و انگلستان می‌باشد، کمیسیون تفحص تشکیل داد و پس از بررسی‌های گسترده کمیسیون مزبور، فعالیت‌های تبلیغاتی 173 گروه از این گروه‌ها را برخلاف مصالح ملی فرانسه تشخیص داد و تمامی فعالیت‌های آن‌ها را کاملاً تحت کنترل دولت درآورد. مطابق قانون مصوب پارلمان فرانسه این گروه‌ها حق ندارند در مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌های بزرگ‌سالان تبلیغات خود را انجام دهند. آن‌ها حتی اجازه ندارند در نزیک مراکز یاد شده دفاتر خود را دایر نمایند و نیروهای اطلاعاتی فرانسه فعالیت‌های این گروه‌ها را کاملاً تحت نظارت دارند و متخلفان از مقررات مورد پیگرد قانونی قرار می‌گیرند18.
پارلمان فرانسه در سال 1996، پارلمان بلژیک در سال 1997 و پارلمان آلمان در سال 1998 قوانینی برای جلوگیری و محدود نمودن فعالیت‌های این گروه‌ها تصویب کردند. در این لایحه‌ها آمده است که گروه‌های غیرمتداول مذهبی ظاهراً رنگ دینی دارند ولی در حقیقت دینی نمی‌باشند و نمی‌توانند حقوق پیروان ادیان سنتی را تأمین کنند، زیرا که این گروه‌ها با روش‌های شست و شوی مغزی و کنترل اعتقادات اعضای خود، آن‌ها را درگروه‌های خود حفظ می‌کند19.
در اروپای شرقی نیز فعالیت این گروه‌ها شدیداً تحت کنترل می‌باشد. بعد از فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی سابق، کلیسای ارتدوکس که کلیسای رسمی مسیحیان در طول تاریخ در این مناطق بوده است، تا حدود زیادی در امور سیاسی و اجتماعی نفوذ یافته است و دولت فدراسیون روسیه نیز در سال 1997 قوانینی را در پارلمان تصویب نمود تا رسماً از فعالیت‌های این گروه‌ها جلوگیری نماید20. دولت فدراسیون روسیه این گروه‌های غیرمتداول مذهبی را عوامل دولت ایالات متحده آمریکا می‌داند که تمامیت و هویت فرهنگی و سیاسی این کشورها را تهدید می‌کند21.
 



اشاره:
جهان غرب از قرن 17میلادی و حتی پیش از آن، از دورة «رنسانس» به این سو، در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردم و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمرة آنان تلاش کرده است. غرب در این دوران به نام «اومانیسم» و «فردگرایی» به طور کامل درصدد مخالفت با استیلای دین برآمد. پس از جنگ جهانی دوم و خصوصاً از دهة 1960 به این سو، گروه‌های مذهبی غیرمتداول بسیاری، خارج از چهارچوب ادیان رایج، در غرب، ایجاد شده است که هدف آن‌ها سکولاریزه کردن دین می‌باشد؛ هرچند پایه‌گذاران این جنبش‌ها خود را به عنوان معلمان روحانی و دینی معرفی کرده‌اند. طی مقالاتی که در چند شمارة گذشته تقدیم خوانندگان شد، نویسندة محترم به بررسی علل پیدایش، اعتقادات، و دیگر ویژگی‌های برجستة گروه‌های فوق پرداخت . در این مقاله، ارتباط این گروه‌ها با فراماسونری بررسی شده است، که آن را با هم می‌خوانیم.


یکی از ویژگی‌های گروه‌های مذهبی انحرافی در غرب، برقراری رابطه نزدیک با «فراماسون»ها می‌باشد. در دوران جنگ‌های صلیبی و بعد از فتح بیت المقدس، یک گروه مذهبی و نظامی برای حفاظت از زائران مسیحی به بیت المقدس در سال 1118 تشکیل گردید که به «نائت تیمپلر» (The Knighe Templar) شهرت یافت. این گروه در دوران جنگ‌های صلیبی ثروت زیادی به دست‌آورد و در دوران اقامت خود در بیت المقدس با گروه یهودی به نام «کابالا» ارتباط برقرار کرده. مردم مصر اعتقادات مذهبی دوران فرعونیان را جزء باورهای دینی خود قرار دادند. آن‌ها را می‌توان از بنیان‌گذاران نظام سرمایه‌داری در دوران قرون وسطی در اروپا نامید که نظام بانکداری جدید را که بر مبنای معاملات ربایی استوار است طراحی کردند.1
آن‌ها مراسمی را که با دین مسیحیت کاملاً بیگانه بود انجام می‌دادند ولی بعد از پایان جنگ‌های صلیبی، این گروه در کشورهای اروپا ـ مخصوصاً در فرانسه ـ با ثروت خود قدرت سیاسی را به دست آوردند. این گروه به دستور پاپ کلیمنت پنجم توسط امپراتور فرانسه در سال 1312م. سرکوب شدند. تعدادی از آن‌ها از فرانسه گریختند و در منطقه اسکاتلند بریتانیا پناهنده شدند. آن‌ها در اسکاتلند عقاید و مراسم دینی مصر باستان دوران فرعونیان را با عقاید مذهبی کاهنان جادوگر اقوام «سلتی» (celtec) ادغام نموده، به عنوان فراماسون‌ها ظاهر شدند.2
فراماسون‌ها خدا را به عنوان خالق کائنات انکار می‌کنند و اعتقاد دارند کائنات به خودی خود به وجود آمده‌آند. آن‌ها در اعتقادات خود ادعای «انسان مداری» و انسان محوری دارند. این گروه با تشکیلات مرموز خود تاکنون با خداپرستی مبارزه شدید نموده‌اند. از قرن هیجدهم میلادی آن‌ها حضور خود را از بریتانیا به ایالات متحده آمریکا گسترش دادند و فعلاً نیمی از مراکز آن‌ها در این کشور وجود دارد.3
فراماسون‌ها فقط به سرمایه‌داران و سیاستمداران برجسته حق عضویت در گروه خود را می‌دهند. در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا توسط فراماسون‌ها گروه‌هایی با عقاید معروف به «بوسی کروسین» (Bosicrucian) وجود آمده است و فقط اعضای برجسته فراماسون‌ها حق عضویت در این گروه‌ها را دارند. این گروه‌ها ادعا می‌کنند که از بعد عرفانی موجود در تمامی ادیان پیروی می‌نمایند، ولی مراسم عبادی آن‌ها را جادوگری تشکیل می‌دهد4.
در قرن بیستم در انگلستان گروه‌های دیگری به نام «جامعه روشنایی درون» (The society of inner Light) به وجود آمدند که عرفان واقعی را حداکثر بهره‌‌مند شدن از لذات جنسی و مادی می‌دانستند و اعتقاد داشتند در بهره‌مندی از هر گونه لذت جنسی و مادی هیچ گونه ملامت روحی و ندامت نباید در شخص به وجود آید.5
در ایالات متحده آمریکا با حمایت فراماسون‌ها گروه‌های جدیدی با عنوان «مشرکان جدید» (Neo-Pagans) به وجود آمده است که اعتقادات و سنت‌های بومیان قاره آمریکا را با اعتقادات و مراسم عبادی کاهنان جادوگر اقوام سلتی تلفیق نموده‌اند. این گروه‌ها در یالات متحده آمریکا در سال 1991 «فدراسیون جهانی مشرکان» را به وجود آورده‌اند و مراسم عبادی آن‌ها شامل پرستش خدایان زن است که ابتذال جنسی را در پی دارد. 6

گروه‌های مذهبی و شیء پرواز کننده ناشناخته (یوفو)7

بعد از دهه 1950 با تألیف رمان و تولید فیلم درباره بشقاب پرنده‌های افسانه‌ای در ایالات متحده و انگلستان، چند گروه غیرمتداول مذهبی که این افسانه را به شکل مذهب ترویج می‌کردند، در این کشورها به وجود آمدند. اعضای این گروه‌ها را سفید پوستان تشکیل می‌دهند و خود را «اخوت بزرگ سفیدپوستان»8 می‌نامند. رهبران این گروه‌ها ادعا می‌کنند که با افراد ماورای زمین در ارتباط می‌باشند و اعتقاد دارند انسان‌های ماورای زمین از انسان موجود در زمین برتر می‌باشند و انسان روی زمین توسط نژاد برتر ماورای زمین به نام «الوهیم» (Elohim) خلق شده‌اند. این گروه‌ها این موضوع را ترویج می‌کنند که انسان به سبب کنار گذاشتن تمامی اعتقادات دینی و بهره‌وری از لذات جنسی می‌تواند به کمال برسد9. و از این رو آن‌ها به شدت طرفدار «شبیه‌سازی انسان»10 می‌باشند، موضوعی که توسط تمام ادیان و سازمان‌های بین‌المللی شدیداً محکوم شده است.
گفتنی است «الوهیم» یکی از نام‌های خداوند سامی در Real می‌باشد و مرکز فعال‌ترین گروه یوف معروف به رایل فلسطین اشغالی واقع شده است، این گروه معتقد است 144000 عضو تکامل یافته آن‌ها بر دنیا حکومت خواهند نمود11.
در سال 1994، 1995 و 1997 در کشورهای کانادا و سوئیس تعدادی از پیروان گروه «معبد خورشید» (Solar Temple) برای انتقال به سیاره خیالی خود دست به خودکشی دسته جمعی زدند. اعضای این گروه خود را «نائت تیمپلر» در عصر حاضر می‌دانند12. در روز 22 مارس 1997، 39 نفر از اعضای یکی دیگر از گروه‌های یوفو به نام «باب بهشت» در کالیفرنیا دست به خودکشی زدند تا به کمک بشقاب پرنده به جهان دیگر منتقل شوند13. در سال‌های اخیر نیز تولید کنندگان اصلی فیلم در هالیوود ـ که یهودی و طرفدار رژیم صهیونیستی هستند ـ چند فیلم و مجموعه تلویزیونی را درباره «جنگ دنیاها» و «جنگ ستارگان» تولید کردند که در آن‌ها علاوه بر ترویج اعتقادات افسانه‌ای یوفو، برتری سفید پوستان و قدرت نظامی ایالات متحده آمریکا را به نمایش گذاشتند



گفتار دوم: سينماي امريكا و لابي يهود
طي تاريخ پيدايش سينما، كه بيش از صد سال قدمت دارد، افزون بر هزار فيلم سينمايي صرفاً در مورد يهوديان، مسائل قومي، آرمانهاي ايدئولوژيكي و سياسي آنها در سينماي ايالات متحده، ساخته شده است. جالب آنكه حتي در نخستين فيلمهاي سينمايي، مانند رقص يهودي (1903) توماس اديسون، نمادي از مقوله قوميت يهودي و آرمانهاي آنان ديده مي‌شود، به ويژه طي سالهاي 1945-1991، تعداد فيلمهايي كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم به موضوع كشتار يهوديان از سوي نازيها مي‌پردازد، در سينماي امريكا بسيار در خور توجه است، جانب‌داري ويژه سازندگان اين آثار از آرمانهاي مدنظر صهيونيستها و اصرار تأمل برانگيز آنها در راستاي ذهنيت‌سازي به نفع صهيونيسم و به زبان اعراب و مسلمانان كاملاً مشهود است. تأكيد بر شرايط بسيار سخت و غيرانساني يهوديان طي دوران اقامت در اروپا و خارج از سرزمين موعود (فلسطين اشغالي، به زعم مرام صهيونيستي) و شخصيتهاي اصولاً كليشه‌اي ترحم برانگيز يهودي از ويژگيهاي اساسي اين گونه فيلمها، به شمار مي‌آيد.
بيشتر فيلمهاي امريكايي ساخته شده در زمينه قوم يهود، با اطمينان از تلقي موافق تماشاگران و مخاطبان نسبت به باور و مرام صهيونيستي، لزوم نجات قوم يهود از خطر كشتار دسته جمعي و زندگي آنان در ارض موعود را مورد تأييد قرار مي‌دهند. خاطرات آن فرانك (1959)، كار جورج استيونس يكي از معروف‌ترين آثار سينمايي امريكايي مربوط به قتل عام يهوديان است. فيلم بر مبناي خاطرات دختر يهودي پانزده ساله‌اي به نام آن فرانك است كه پيش از كشته شدن به دست نيروهاي آلمان نازي در هلند، آخرين اميدها و واگويه‌هاي خود را به گونه‌اي كه مهر تأييدي بر مظلوميت قوم يهود طي تاريخ بشريت است، بيان مي‌كند. جالب آنكه به جز نقش آن فرانك در فيلم كه ميلي پركينز غيريهودي، ايفاگر آن است، ديگر نقشها به بازيگران يهودي سپرده شد. واكنشهاي عاطفي ويژه در ميان بينندگان امريكايي نسبت به يهوديان و لابي صهيونيستي، در سطح وسيعي پديدار شد و فيلم با پيامهاي ريز و درشت، تبليغاتي ـ رواني خود به مثابه يكي از ابزار مؤثر عمليات رواني صهيونيستي، كارايي خود را در گستره وسيعي بر جاي مي‌گذارد. بسياري از فيلمهاي ساخته شده در اين زمينه، بر اساس آثار رمان‌نويسان مطرحي، مانند ويليام گلدمن، فردريك فورسايت و آيرالوين، شكل گرفته‌اند كه از مقوله نسل‌كشي يهوديان به منزله يك رويداد عظيم در تعاملات بشري ياد كرده‌اند.
در سال 1960 و حدود دوازده سال پس از تشكيل دولت يهود، اتوپرمينگر فيلمساز امريكايي، فيلم اكسدوس را با سرمايه شركت فيلم‌سازي ام.جي.ام و آر.ك.او كه گرايش صهيونيستي داشتند، با هزينه دو ميليون دلار در 212 دقيقه و به شيوه سوپر‌‌پاناويژن 70 ميليمتري، توليد مي‌كند كه به توجيه توسعه‌طلبي و گرايشهاي نژادي صهيونيستها در اراضي اشغالي مي‌پردازد. داستان فيلم از قبرس (1947) به تروريستهاي ايرگون به منظور مبارزه عليه اعراب و انگليسيهاست. به واقع، اكسدوس نام كشتي‌اي است كه شيصد مسافر را به فلسطين منتقل مي‌كند. قهرمانان فيلم همگي پس از مدتي به عضويت گروه هاگانا در مي‌آيند كه خواهان استقلال و پيدايش يك دولت يهودي است و جالب آنكه همگي، افرادي آرمان‌جو و صلح‌طلب‌اند. در يكي از صحنه‌هاي فيلم، آري يكي از شخصيتهاي اصلي فيلم در سرزمين فلسطين، مي‌گويد: «من يك يهودي‌ام، اين سرزمين من است» و در صحنه‌هاي پاياني فيلم، كارن ديگر شخصيت اصلي فيلم به دست عربي ناشناس، به گونه‌اي مظلومانه، كشته مي‌شود. فيلم بازتابهاي گسترده‌اي را در ميان مخاطبان بر انگيخت، حتي بسياري از اسرائيلي‌هاي ميانه‌رو به علت آنكه فيلم تأكيد ويژه‌اي بر تروريستهاي ايرگون دارد، به سازندگان آن اعتراض كردند. راديو قاهره نيز فيلم اكسدوس را توطئه امپراليستي صهيونيستي ناميد.
واقعيت آن است كه پرمينگر به اهداف لابي صهيونيستي مشروعيت ويژه‌اي بخشيد و بر وجه تعرضي ايدئولوژي اسرائيليها به عنوان يك حق مشروع و طبيعي، تأكيدكرد. طي سالهاي دهه 70، نيز فيلمهاي تبليغي ـ رواني بسياري در راستاي منافع راهبردي رژيم صهيونيستي توليد شدند. فيلمهاي پرونده اورشليم (1972) ساخته جان فيلن، رزباد (1975) توليد اتوپرمينگر، مرد بعدي (1976) ساخت ريچارد سارافيان، يكشنبه سياه (1977) كار مناخيم گولان، از جمله فيلمهايي بودند كه به شدت ذهنيت مخاطبان را نسبت به مسئله دولت يهود و مناقشه فلسطينيها و رژيم صهيونيستي به منزله طولاني‌ترين درگيري در سده‌هاي اخير، تحت تأثير قرار دادند. فيلم پرونده اورشليم بيانگر گرايش نخبگان اجرايي ـ نظامي رژيم صهيونيستي به ثبات در فلسطين و يافتن راه‌حلهاي مسالمت‌جويانه با اعراب است.
فيلم رزباد به ربوده شدن پنج زن از سوي چريكهاي فلسطيني مي‌پردازد. در فيلم مرد بعدي، كه شون كانري در نقش خالد عبدل محسن، وزير امور خارجه عربستان سعودي، ظاهر مي‌شود، روند شكل‌گيري صلح از سوي اين فرد از طريق هم‌گرايي و همكاري امنيتي ـ راهبردي كشورهاي عضو اپك با رژيم صهيونيستي، به تصوير كشيده مي‌شود كه در پايان فيلم، خالد عبدل محسن به دليل تلاش فراوان براي حل و فصل مسالمت‌آميز اختلافات بين دولت يهود و اعراب به طرز فجيهي به قتل مي رسد و جالب آنكه پيش از كشته شدن، طي يك سخنراني آتشين براي مخاطبان، بر دوست داشتن رژيم صهيونيستي تأكيد ويژه‌اي مي‌كند كه شايد به گونه‌اي سخنراني به تصوير كشيده شده در فيلم مرد بعدي را تأييدي بر سخن معروف جان ساليمون دانست كه مي‌گفت: «همه ضد ساميها، يهودي نيستند».
فيلم عمليات رعد مناخيم گولان، ماجراي حمله كماندوهاي رژيم صهيونيستي به هواپيماربايان فلسطيني و رهايي 103 گروگان رژيم صهيونيستي از فرودگاه انتبه اوگانادا در سال 1976 را به تصوير مي‌كشد. آنچه در فيلم جلب نظر مي‌كند، آن است كه بازيگران آن به جز كلاوس كينسكي و معدودي ديگر كه نقش تروريست را ايفا مي‌كند، همگي اسرائيلي‌اند. نكته جالب ديگر آنكه، مناخيم گولان، به جاي آنكه بازيگراني را براي ايفاي نقش اسحاق رابين و ديگر مسئولان سياسي ـ امنيتي رژيم صهيونيستي به كار گيرد، از فيلمهاي مستند كه كنش دراماتيك داشتند، در ميان فيلم استفاده كرد و در فيلم، با به كارگيري صحنه‌هاي بيشتر از عمليات آزادسازي گروگانها و تأكيد بر جنبه‌هاي هيجاني و احساسي بر مقوله توان نظامي رژيم صهيونيستي، به گونه‌اي غيرمستقيم، تأكيد مي‌كند.
فيلم فهرست شيندلر اثر كارگردان بلند آوازه امريكايي استيون اسپيلبرگ به نجات جان يهوديان به وسيله شيندلر سرمايه‌دار هم‌دست نازيها اشاره مي‌كند و انتخاب يك نازي به منزله منجي يهوديان، همانند انتخاب يك عرب در فيلم مرد بعدي و قتل او به دليل علاقه به اسرائيليها، اتفاقي نيست، بلكه بر اساس يك محور رواني ـ تبليغي بر ذهن و محيط ادراكي ـ روان‌شناختي مخاطبان هدف، انجام مي‌پذيرد. فهرست شيندلر اسپيلبرگ، هفت جايزه اسكار، از جمله دو جايزه ويژه اسپيلبرگ، اسكار بهترين فيلم سال را دريافت كرد. آنچه به نظر مي‌رسد، آن است كه سينماي امريكا در دوران جنگ سرد (1945 ـ 1991) و سپس، در دوران فروپاشي شوروي سابق و دوره پسا جنگ سرد (تاكنون 1991)، همواره تحت تأثير لابي صهيونيستي و در تضاد با منافع راهبردي ـ امنيتي اعراب ارزيابي مي‌شود.

نتيجه‌گيري
به واقع، سينماي امريكا، سراسر متأثر از تلاش لابي صهيونيستي به منظور تغيير نگرش مخاطبان هدف و ذهنيت‌سازي آنان بر مبناي هنجارهاي معطوف به منافع راهبردي ـ امنيتي رژيم صهيونيستي است. اصولاً، در آثار سينمايي امريكا، شخصيتهاي داراي گرايش صهيونيستي، اشخاص منطقي و متمايل به حفظ صلح و ثبات بين‌المللي و طرفدار حل و فصل مسالمت‌آميز كشمكش ديرين با فلسطينيها، معرفي مي‌شوند كه قهرمانان مثبت فيلم نيز به شمار مي‌آيند. از سوي ديگر، اعراب به ويژه فلسطينيها، افرادي ناهنجار، متمايل به چالش‌آفريني و تروريسم به مخاطب امريكايي، معرفي مي‌گردند كه شخصيتهاي منفي فيلم، ارزيابي مي‌شوند.
آنچه مسلم است، سينماي امريكا به مثابه يك رسانه ديداري ـ شنيداري مؤثر در زمينه بازشناسي محيط ادراكي ـ روان‌شناختي مخاطبان و شيوه‌هاي تأثيرگذاري و نفوذ بر منظومه شناختي مخاطبان در آن بسيار قابل تأمل است.



گفتار نخست: رسانه سينما به مثابه ابزاري مؤثر
واژه رسانه، بار محتواي ويژه‌اي دارد. اصولاً، يك رسانه ابزار كارآيي براي برقراري ارتباطات است. رسانه‌ها، به يك تعبير، محصول فرهنگ صنعتي‌اند، هر چند در معناي عام آن از قدرت بيشتري نيز برخوردارند. رسانه‌هاي ديداري ـ شنيداري از جمله سينما به دلايل متعدد از مؤثرترين ابزارهاي جهت‌دهنده و ذهنيت‌بخش سياسي، راهبردي، به شمار مي‌آيند؛ اصولاً سينما بيان غيرطبيعي را آن گونه طبيعي مي‌سازد كه همچون خود طبيعت به نظر مي‌رسد. در فيلم، صحنه‌ها، چشم‌اندازها و رويدادها، آنچنان در ذهن بينندگان تأثير مي‌گذارند كه گويي همه آنها زندگي واقعي‌اند. فيلمها، دامنه گسترده‌اي از جلوه‌هاي سينمايي را بر اساس اهداف و نيات توليدكننده فيلم، به مخاطبان ارائه مي‌دهند. بسياري معتقدند ابزار رسانه‌اي سينما، به يك عبارت، مبناي خود‌شناسي مخاطبان را دگرگون مي‌كند، ذهن بيننده را به ابرفضاهاي پست مدرن مي‌كشاند و گاه با چاشني قرار دادن مقوله‌هاي ارزش ـ سياسي، در ذهنيت‌سازي و مديريت ادراك مخاطبان، تأثيرات شگرفي را بر جاي مي‌گذارد. رسانه سينما با همراه كردن گام به گام بيننده با خود، با بهره‌گيري از حالات همبستگي و تعامل ميان ذهني، انگاره‌ها يا مفاهيم كنترل كننده‌اي را به مخاطب ارائه مي‌كند كه شايد به تعبير فيلسوف فرانسوي، لويي آلتوسر، يك ساز و كار ايدئولوژيكي براي توجيه وضع موجود، تلقي شود.
ژوزف كلاپر معتقد است كه رسانه‌هايي مانند سينما سه نوع دگرگوني اساسي را در ذهنيت مخاطبان ايجاد مي‌كنند: تغيير عقيده، تغييرات جزئي و تقويت وضع موجود. بر اين اساس، سينما، يك رسانه كاراست. سينماگر مي‌كوشد تا در راستاي ذهنيت‌سازي مخاطب، با كوچك‌ترين واكنش مثبت او و در لحظه تعيين‌كننده و خطيري، ايستارهاي سياسي ـ راهبردي خود را بيان كند. سينما، رسانه‌اي ديداري ـ كلامي است كه بر مبناي ارزش‌گذاريهاي ويژه سازندگان فيلم، بيننده را از حالت سردرگمي خود تفسيري به تفسير مطلوب خود سوق دهد. اصولاً سينما، بر مبناي تصويرهايي ايجاد شده است كه در آن، معاني براي دلالت و جهت‌دهي، به كار گرفته مي‌شوند.
موسيقي فيلم و الگوهاي توان شخصيت داستاني، نيز از جمله عوامل تعيين‌كننده در اين راستا، قلمداد مي‌شوند. كانت، فيلسوف آلماني در آثار خود به اين نكته مي‌پردازد كه «هيچ دريافت ادراكي، بدون وجود مفهوم، وجود نخواهد داشت». شايد با استعاره از اين عبارت بتوان اذعان كرد كه سينما به مثابه ابزار رسانه‌اي مؤثري، مفاهيمي جهت‌گيري شده را به ما ارائه مي‌كند كه چهار چوب ذهني ـ رواني ما را شكل مي‌دهد.



يكي از ابزارها در مقوله عمليات رواني، رسانه‌هاي ديداري ـ شنيداري است كه براي تأثيرگذاري بر ادراك مخاطب از آن استفاده فراوان مي‌شود. در اين زمينه، نوشتار حاضر مي‌كوشد فيلم‌هاي تأثيرگذار رواني ـ اجتماعي توليد شده در سينماي امريكا را كه به ذهنيت‌پردازي ويژه در بينندگان بر اساس اهداف از پيش تعيين شده رژيم صهيونيستي مي‌پردازد، مورد بررسي قرار دهد.

مقدمه
در عرصه تعاملات بين‌المللي، واحدهاي ملي در راستاي پيشبرد اهداف و اولويتهاي مدنظر خود، از تمامي ابزارهاي موجود به منظور افزايش سطح تأثيرگذاري خود بهره مي‌گيرند. در اين زمينه، استفاده از امكانات و نيروهاي تبليغاتي ـ رواني، اهميت فراوان دارد. عمليات رواني، به يك تعبير امكان تأثير‌گذاري در محيط ادراكي ـ روان‌شناختي نيروهاي متخاصم يا رقيب به گونه‌اي است كه در راستاي گزينه‌هاي راهبردي نيروي خودي باشد. امروزه، به ويژه در دوران پسا جنگ سرد و پايان دوران ژئو‌پليتيك به مفهوم دو قطبي آن، ماهيت تعاملات و سياستگذاريهاي امنيتي ـ راهبردي، دگرگونيهاي ساختاري فراوان يافته و ساز و كارهاي عمليات رواني تا حدي جايگزين ابزارهاي امنيت سخت‌افزاري، شده است.
در مقوله عمليات رواني، رسانه‌هاي ديداري ـ شنيداري، اهميت بسزايي براي تأثيرگذاري گسترده بر محيط ادراكي مخاطب و افكار عمومي دارد، به واقع، اگر بتوان در شاكله ذهني و برداشتهاي معطوف به تجربه هدف مخاطب، دگرگوني اساسي، بر اساس سناريو‌نويسيهاي از پيش تعيين شده، صورت داد، مي‌توان اذعان كرد كه در راستاي تأمين اهداف راهبردي معطوف به ارتقاي قدرت خودي، گامهاي اساسي برداشته شده است.
با توجه به جايگاه و كاركرد رسانه هاي ديداري ـ شنيداري، به ويژه صنعت سينما در راستاي جهت‌دهي به ذهنيت مخاطبان، اين رسانه از جايگاه ويژه‌اي به منظور عمليات رواني ـ تبليغاتي، برخوردار است. بسياري از دولتها و گروههاي قومي و فرامليتي در راستاي اهداف خود از سينما بهره گرفته‌اند كه در اين زمينه، استفاده لابي صهيونيستي از صنعت سينما در ايالات متحده امريكا به مثابه قدرت هژمون و تأثيرگذار در نظام بين‌المللي، جاي تأمل فراوان دارد. به واقع، پيوندهاي اساسي ميان سرمايه‌داران و لابي صهيونيستي و سينماپردازان امريكايي، در راستاي اهداف جنبش صهيونيسم مقوله‌اي است كه اهميت بسيار دارد.
در اين زمينه، نوشتار حاضر مي‌كوشد تا با بررسي فيلمهاي تاثير‌گذار رواني ـ اجتماعي توليد شده در سينماي امريكا كه به ذهنيت‌پردازي ويژه‌اي در بينندگان بر اساس اهداف از پيش تعيين شده صهيونيستي پرداخته‌اند، از سال 1948 و تشكيل دولت اسرائيل تا پايان جنگ سرد 1991 و به يك تعبير پايان توازن استراتژيكي به نفع اعراب، محيط ادراكي ـ روان‌شناختي سينماي ايالات متحده را مورد ارزيابي و بررسي موردي، قرار دهد.
 



20 / 7 / 1390برچسب:, :: 23:9 ::  نويسنده : סאגדה       

حضرت ابراهیم(ع) پس از رها ساختن پسر ارشد خود اسماعیل(ع) به همراه مادرش هاجر در منطقۀ بیابانیِ حجاز(به امر خداوند)، از همسر اول خود(ساره) صاحب پسری به نام اسحاق شد.حضرت اسحاق(ع) نیز صاحب فرزندی به نام یعقوب شد. حضرت یعقوب(ع) از دو همسر خویش دوازده فرزند داشت؛ ده فرزند یعقوب(ع) از همسر اول وی بودند، و حضرت یوسف(ع)و برادرش بنیامین نیز از همسر دوم وی بودند. فرزندان یعقوب(ع) اسباط دوازده گانۀ بنی اسرائیل را تشکیل دادند.بنا بر باور کاهنان یهود، نبوّت به دودمان اسرائیل(یعقوب علیه السلام)اختصاص داشته و می بایست به ایشان نیز خاتمه می یافت. تا پیش از ظهور حضرت خاتم الانبیاء(ص) تمامی پیامبرانی که برانگیخته شدند از میان بنی اسرائیل بودند. تورات تصریح می نمود که «مُود مُود» که خاتم پیامبران است از نسل اسماعیل(ع) خواهد بود اما کاهنان یهود این بخش از تورات را نیز تحریف نمودند و بدین ترتیب اخلاف ایشان در انتظار ظهور رسول خاتم(ص)از میان بنی اسحاق بودند، نه بنی اسماعیل. حتی بنا بر اخبار تورات مبنی بر ظهور پیامبر خاتم(ص) در منطقۀ حجاز، قبایلی از یهود به این منطقه مهاجرت کرده بودند تا افتخار ظهور آن حضرت را در میان خاندان خود داشته باشند. پس از اثبات حقانیت رسالت حضرت محمد(ص) بر بزرگان یهود و از دست دادن عنوان پرافتخارِ خاتمیت که ضربۀ سختی بر ایشان بود، آنان کمر به نابودی اسلام بستند. آنان همچنین روح الامین(جبرئیل علیه السلام) را متهم کردند که وحی را به جای بنی اسحاق بر بنی اسماعیل فرود آورده است و گفتند: خانَ الامین،خانَ الامین(یعنی امین وحی خیانت کرد!). در انجیل برنابا نیز به اعتراض شدید کاهنان یهود به حضرت مسیح(ع) به سبب بیان خبر ظهور رسول خاتم(ص) در دودمان اسماعیل(ع) اشاره شده است.

سران یهود در آغاز استقرار رسول خدا(ص) در شهر مدینه با آن حضرت معاهده ای تنظیم نمودند مبنی بر این که آنها بر ضد مسلمانان توطئه نکنند و در عوض مسلمانان نیز آنان را به حال خود بگذارند، اما سران یهود پس از مدتی، به مکه سفر کردند و با سران قریش پیمان دوستی بسته و ایشان را برای حمله به مسلمین تشویق کردند.

زد و بند با منافقین مدینه، جاسوسی برای مشرکین قریش، و همچنین توطئۀ قتل پیامبر(ص) از دیگر فعالیتهای ایشان بود. پس هنگامی که توطئه های ایشان از حد گذشت فرمان تبعید و قلع و قمع ایشان صادر گشت. دشمني سران يهود با پيامبر(ص) از هنگام کودکی آن حضرت آشكار بود و آنان در پي فرصتي بودند كه به وي آسيب برسانند. اين مسأله عبدالمطلب را نيز نگران كرده بود؛ به گونه‌اي كه در سراسر مكه معروف بود كه عبدالمطلب و عموهاي اين کودک به شدت از او در برابر خطر يهود محافظت مي‌كنند. بُحَيرای راهب نيز پس از آن كه پیامبر(ص) را ديد و با وی سخن گفت و مهر نبوت را بر کتف وی مشاهده کرد به ابوطالب توصيه كرد: محمد را از چشم يهود پنهان سازيد زيرا اگر آنان بفهمند او را مي‌كشند.

*یکی از ترفندهای خطرناک و مؤثر یهودیان برای نومید کردن مسلمانان از اسلام این بود که به ظاهر ایمان می آوردند و در مسجد حضور یافته و با مسلمانان نماز می خواندند. مسلمانان نیز از این امر بسیار خوشحال می شدند. اما این نومسلمانان پس از چند روز به دین سابق خویش باز می گشتند و چون از ایشان دربارۀ این ارتداد سؤال می شد، پاسخ می دادند: به دین شما در آمدیم و سپس بر ما ثابت شد که دین خودمان حق است! قرآن در آیۀ هفتاد و دوم سورۀ آل عمران به این توطئۀ یهود اشاره می فرماید: «طایفه ای از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده است ایمان بیاورید و در پایان روز انکارش کنید تا مگر از اعتقاد خویش بازگردند». پس برای خنثی سازی این ترفند یهود، حکم مصادرۀ اموال و اعدام برای مرتد صادر شد. از آن روی که حقانیت دین تامّه و کاملۀ الهی برای عقلهای سلیم که به دور از احساسات و تعصّب دربارۀ ادیان اندکی مطالعه نمایند ثابت است، بازگشت از اسلام پس از پذیرش آن منطقی نیست و در مقولۀ توطئه برای تخریب دین الهی می گنجد.ناگفته نماند که گروهی از یهودیان مخلصانه به اسلام گرویدند و برای پیامبر اسلام(ص) جانفشانی کردند که از آن میان می توان به مخیریق، دانشمند ثروتمند یهود اشاره کرد که در روز اُحُد شمشیر خود را برداشت و به خویشان خود وصیت کرد: اگر امروز کشته شدم، دارایی من در اختیار محمد(ص) است. پس جهاد کرد تا به شهادت رسید



19 / 7 / 1390برچسب:, :: 23:56 ::  نويسنده : סאגדה       

 

یکی از کارهای یهودیان افراطی و متعصب، مکتب سازی و فرقه سازی بوده است
تا از این راه بتوانند مانعی در برابر ادیان الهی، به ویژه دین مقدس اسلام ایجاد کنند.
بدون شک دست یهودیان در پیدایش فرقه های انحرافی که در دو قرن اخیر ساخته شده اند،
از قبیل بهایی گری، قادیانی گری و نظایر اینها در کار بوده است.
اینکه «حیفا» در قلب اسرائیل، شهر مذهبی بهائیان قرار داده شده و نقشه غصبی اسرائیل،
روی دیوار «خظیرة القدس» بهائیان آمریکا کشیده شده و
افراد شناخته شده ای از یهود، به ظاهر تغییر مذهب داده،
به آیین ساختگی بهائیت درآمده اند،این نظریه را تأیید می کند.
مکتب های فلسفی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی منحرف کننده ای که بشر را هر روز،
به نحوی از توجه به مکتب های الهی دور کردهو به ماده پرستیو زیر پا نهادن
ارزش های اخلاقی و انسانی وا می دارند نیز به دست یهودیان ساخته شده و می شود.


18 / 7 / 1390برچسب:, :: 22:11 ::  نويسنده : סאגדה       

قرآن به وضوح می فرماید و تاريخ شهادت ميدهد که قوم بني اسرائيل لجاجت عجيبي در گرايش به کفر داشتند .

حضرت موسي (ع) از ميان مصريان رفت ، سخنان او ثبت گرديد و تعاليمش در ميان يهوديان وجود داشت .

اما قوم يهود تا ديدن روي آرامش فاصله بسيار داشت .

بعد از حضرت موسي (ع) پيامبري به نام يهو شوعا به هدايت بني اسرائيل پرداخت ؛ يهوديان به کنعان مهاجرت نمودند و 1300 سال در آنجا سکني گزيدند . در طول اين مدت همواره قوم يهود در بردگي و حسرت روزهاي داوود و سليمان به سر مي بردند . تا اينکه پيامبري ظهور مي کند به نام اشاعيا که بشارت منجي را ميدهد . مسيح متولد مي شود اما يهوديان آنچه را که ميبينند با آنچه را که انتظارش را مي کشيدند تفاوت بسيار داشت .

تصويري که آنان از منجي داشتند تصوير موسي بود با ريش بلند ، درشت اندام ، کسي که از صورتش رنگ جواني و پهلواني ميباريد .

اعجاز موسي رنگ قدرت داشت . عصا در اسطوره ها رمز قدرت پادشاهان است و اژدها . اما در مقابل عيسي زيباروي ، مهربان و احساساتي که کلام زيبا و احساسي او در کالبد خشک و بي روح منتظران موعود رسوخ نکرد .

يهوديان مومن عيسي را پذيرفتند اما اکثريت يهوديان خواستار اقدامي براي رسيدن به ارض موعود بودند به همين جهت يهوديان صهيون راه طغيان را در پيش گرفتند و به دنبال ارض موعود رفتند ، عيسي به صليب کشيده شد حواريون او کشته و تبعيد شدند تا اينکه در قرون بعد دوران رشد و گسترش کليسا فرارسيد . دوران جاهليت غرب و کليسا مقارن بود با پيروزيهاي جنگهاي صليبي در قرون وسطي . دوره اي که کليساي روم از کليساي اوليه دين عيسي (ع) دور ماند .

تفتيش عقايد ، مبارزه با فساد و فحشاء در ميان روحانيون اين اعتقاد که کليسا در همه امور حق دخالت دارد ، اعتراف ، ظلم کليسا در گرفتن ماليات از مردم و مخالفت با قدرت الهي پاپ باعث گرديد که دربار انگليس و کليسا دچار اختلاف گردند .

در اين ميان کشيشي به نام مارتين لوتر که دربار انگليس نيزاز او حمايت ميکرد شروع به اعتراض نمود.

ادبياتي که لوتر پياده نمود بيشتر گرايش به ادبيات توراتي داشت . اين اختلاط و امتزاج ادبيات يهود و مسيحيت موجبات بازگشت مسيحيان به تورات را فراهم آورد .

آخرت گرايي کاتوليک جاي خود را به بهشت دنياي پروتستان داد.

پروتستان با چند مفهوم در هم تنيده شد که مهمترين آن برتري قوم يهود و بازگشت قوم يهود به سرزمين موعود بود .

با اين اوصاف ميتوان گفت که پروتستان بيشتر مکتبي يهودي بوده تا مسيحي به نحوي که خود لوتر اعلام کرده بود که اگر کليساي کاتوليک شرم دارد مرا مسيحي بخواند پس مرا يک يهودي بداند.

آنچه را که امروز ما از آن به عنوان پروتستانتيزم ياد ميکنيم مسيحيت صهيونيسم است که باهدايت ماسونهاي يهودي درکشورهاي پروتستان نظير آمريکا ، کانادا ، استراليا و انگليس در جهت پيشبرد اهداف رژيم اشغالگر قدس رو به گسترش است .

تا اين قسمت اشاره اي بود گذرا به جريان فرقه سازي يهود درمسيحيت که اکنون به بيان تکرار آن در مواجهه با دين مبين اسلام ميپردازيم .

قريب 160 سال پيش زماني که استعمار انگليس براي تاراج اموال و منبع کشور ايران با سد روحانيت شيعه مواجه ميشود دست به دامن جواني مي شود به نام سيد علي محمد شيرلزي که بعدها به جهت ادعاي بابيت به باب مشهور ميگردد .

باب در جواني به عبادت و رياضت بسيار مشهور بود . مدتي را به تحصيل علوم ديني ميپردازد ، درس را رها نموده و جهت تجارت راهي بوشهر ميشود . در آنجا بود که با شبکه اي از تجار ثروتمند يهود از خاندان ساسون و وابسته به امپراطوري بريتانيا آشنا ميشود .در 24 سالگي ادعاي بابيت و مهدويت ميکند ؛ نزديکان او اين امر را ناشي از هواي گرم جنوب ميدانند به همين جهت اورا به کربلا مي فرستند در کربلا پاي درس و بحث سيد کاظم رشتي رئيس فرقه شيخيه حضور پيداميکند . در بازگشت به شيراز دستگير ميشود به تهران فرستاده و سپس به دستور محمد شاه قاجار در زندان قلعه چهريق ماکو زنداني ميشود . بر اثر شورش پيوان وي به دستور وزير با کفايت ايران امير کبير در ميدان عمومي تبريز به دار مجازات آويخته ميشود بعد از او ميرزا حسينعلي نوري معروف به بهاءالله جانشين استاد ميگردد ، او نيز به شهر عکا در فلسطين اشغالي تبعيد ميگردد در آنجا بود که مورد توجه صهيونيستهاي يهودي قرار ميگيرد پس از او پسرش عبدالبها جانشين پدر ميگردد و به جهت خوش رقصي براي دولت انگليس لقب( سر ) دريافت ميکند . خواهر زاده او شوقي افندي زمام امور بهائيان را در دست گرفته و به پاس خدمات شايسته او به نظام صهيونيسم بين الملل و خيانت ننگينش به اسلام ، معبد بيت العدل براي عبادت بهائيان دنيا در شهر ساحلي حيفا در فلسطين اشغالي توسط يهوديان بنا ميگردد . از آنجا که شوقي نشاني از مردي نداشت شوراي 9 نفره بيت العدل با حمايت مستقيم رژيم اشغالگر قدس به اداره بيت العدل ميپردازند .

از جمله اهداف اين فرقه ضاله گسترش نفوذ اين فرقه در ممالک اسلامي و تعليم افرادي جهت ايجاد فتنه آشوب و اغتشاش در ممالک اسلامي مي باشد . همچنين جذب مردم و دعوت به آيين مخوف بهائيت از جمله اقداماتي است که توسط اربابان بهائيان به آنها ديکته ميگردد .فرقه بهائيت به عنوان يک گروهک تروريست فرهنگي در جهان اسلام به ترويج عريان نگاري و آزادي جنسي ميپردازد ، روز کشف حجاب رضاخاني به عنوان روز ملي جوانان بهايي ، مقدس و گرامي است .

در اعتقادات و تعاليم بهائيت دست پروردگار براي ايالات متحده آمريکا سرنوشتي روحاني مقرر نموده که آينده محتوم بشريت بدست دولتمردان آمريکا رقم خواهد خورد .

بهائيان به شيوه هاي مختلف به جاسوسي در دستگاههاي دولتي کشور و به ترويج خرافات ديني مي پردازند .اوج فعاليت آنها پس از انتخابات دهم رياست جمهوري بوده که عمده ترين شعار آنها ترويج اصول و عقايد مخالف با نظام جمهوري اسلامي ايران مي باشد .

حال پرسش اينست : چرا يهود هزينه هاي هنگفتي را که صرف فرقه سازي و ايجاد اختلاف و فتنه در ميان مذاهب دنيا مينمايد در راه جذب و افزايش شمار يهوديان بکار نميگيرد ؟

ماهيت نژادپرستانه و تعصب کور قوميت گرايي يهوديان مانع فعاليتهاي تبليغي و ترويج مذهب توسط اين قوم ميشود لذا از آنجايي که هدف آنها ايجاد تفرقه و آشوب در اديان و جوامع و ايجاد اختلاف بخصوص در ميان ملل مسلمان است اقدام به فرقه سازي و تدوين الهيات نوظهور منطبق با اصول و تعاليم خانقاه يهود مي نمايند



17 / 7 / 1390برچسب:اکنکار, :: 20:50 ::  نويسنده : סאגדה       

 طی سال‌های اخیر شاهد فعالیت یک شبکه مدعی معنویت و عرفان در کشور هستیم که از آن با عنوان«اکنکار» یاد می‌شود. اکنکار یکی از فرقه‌های انحرافی است که به‌واسطه حمایت‌های آشکار و پنهان کشورهای غربی بویژه آمریکا، یکی از ابزارهای جنگ نرم علیه کشور ما و سایر کشورهای مسلمان به شمار می‌آید برای تحلیل زوایای گوناگون فعالیت‌های این شبه آئین به صورت پرسش و پاسخ مورد بررسی قرار گرفت


خاستگاه اصلی اکنکار‌کجاست؟
اکنکار دراصل از واژه«اِک» گرفته شده و این واژه ‌ هم در زبان سانسکریت به معنی «حق» است. درمورد واژه اکنکار تعابیر مختلفی ارائه شده است به نحوی که خود«پال توئیچل» مؤسس این شبکه، چندین تعریف برای آن ارائه کرده است که شاید بهترین وگویاترین تعریف را می‌توان اهل حق بودن و پیرو حقیقت بودن دانست. خاستگاه اکنکار کشور امریکا و مؤسس آن شخصی به نام پال توئیچل است که در سال 1965 این شبه‌آئین را تأسیس کرد.

شما سال تأسیس اکنکار را سال 1965 عنوان کردید، پس چرا پال‌توئیچل- بنیانگذار شبه آئین اکنکار- سابقه اِک را 3 هزار سال قبل از میلاد مسیح عنوان کرده است؟!

ادعای پال توئیچل کاملاً نادرست است، زیرا هم خود کلمه اکنکار توسط ‌ پال توئیچل ابداع شده است و هم خود این شبه آئین ساخته و پرداخته ‌ اوست. به واقع محتوای این شبکه (که بنده شبه آئین را برای آن مناسب‌تر می‌دانم) تقریباً معجونی از آموزه‌های تمام ادیان و عرفان‌های موجود است، به نحوی که در آموزه‌های اکنکار، آموزه‌ها و قوانین عرفان‌ها و ادیان مختلفی همچون هندوئیسم و لامائیسم وادیانی مانند اسلام و مسیحیت و حتی کابالا (عرفان انحرافی یهودیت) به وضوح دیده می‌شود. اکنکار معجونی از اندیشه‌های تمام فرقه‌ها و ادیان است.

در مورد علل بنیانگذاری آن از سوی پال توئیچل به این شیوه که سعی کرده محتوای آن معجونی از آموزه‌های همه ادیان و عرفان‌ها باشد، می‌توان گفت که ‌ پال توئیچل دو سال پیش از ابداع اکنکار، مطالعات زیادی انجام داد. او سفرهای بسیاری به نقاط مختلف دنیا به ویژه هند داشته است. توئیچل در هند بود که این معجون را ابداع کرد.

‌ آیا می‌توان گفت که آموزه‌های اکنکار بیشتر شباهت به هندوئیسم دارد؟

خیر، بنده در تحقیقاتی که انجام داده‌ام توانسته‌ام به نوعی اثبات کنم که اکنکار شباهت بسیاری با لامائیسم دارد. در حقیقت می‌توان گفت که اکنکار فرزند لامائیسم است.

آیا شما درمورد فعالیت‌های آنها و میزان این فعالیت‌ها درجامعه ایران تحقیقاتی داشته اید؟ کمی از چگونگی فعالیت اکیست‌ها(پیروان شبکه اکنکار) در ایران برای ما بگویید.

در این مورد باید ابتدا به این موضوع اشاره کرد که اکنکار در جامعه ایران در حد و اندازه‌های یک دین مطرح شده و هوادارانش سعی کرده‌اند و کماکان سعی می‌کنند آن را در حد یک دین نشان دهند. اکیست‌ها در بحث خداشناسی مانند دیگر ادیان بحث‌های گسترده‌ای دارند با عنوان خداوند دوازده گانه که به«سوگماد» ختم می‌شود. آنها حتی خدای دیگر ادیان را نقد می‌کنند.

حاصل تحقیقاتی که انجام داده‌ام این است:
« اکنکار برخلاف ظاهر زیبایی که دارد یک شبکه عرفان کاذب و انحرافی است». در واقع به این دلیل که اکنکار یک شبه آئین انحرافی است گرایش به آن در ایران در حکم ارتداد است و به همین دلیل، اکیست‌ها به شدت از علنی شدن خود در هراسند و به صورت زیرزمینی فعالیت می‌کنند. البته تا قبل از سال 1375 آنها به دلیل اینکه در لفافه و به صورت غیر مستقیم آموزه‌های خود را گسترش و انتقال می‌دادند توانسته بودند فعالیت‌های خود را آزادانه انجام دهند و حتی در مناطق مختلفی‌ دفترهای تبلیغاتی داشتند. حتی در آن زمان توانسته بودند تعدادی ازکتاب‌های خود را به چاپ برسانند. ‌

با توجه اینکه آنها همیشه براین موضوع تأکید دارند که در هر جایی از دنیا نماینده‌ای دارند، آیا نماینده آنها درایران مشخص است؟

درحال حاضر نماینده آنها مشخص نیست، اما درابتدا که تازه وارد ایران شده بودند درسایت‌های آنها شخصی با نام دکتر ناصری به عنوان نماینده اکنکار مطرح بود که در شمال شرق کشور فعالیت داشت. طبق اطلاعات به دست آمده درحال حاضر این شخص متواری است. پس از متواری شدن دکتر ناصری، به دلیل اینکه شبه آئین و انحرافی بودن اکنکار آشکار شد، فعالیت‌های آنان به صورت پنهان و مخفی ادامه پیدا کرد. در یک مقطع دیگر، از شخصی به نام«جهانگیر-الف» به عنوان نماینده اکیست‌ها نام برده می‌شد.

البته استفاده از نام جهانگیر به عنوان نام مستعار برای این شخص، دلایل خاص خود را داشت، چرا که به نوعی این اسم برگرفته از نمادهای اکنکار بود. اگر به نمادهای آنها نگاه کنیم، شکل یک عقاب را می‌بینیم که یکی از نمادهای مهم اکنکار است. طبق اعتقادات اکیست ها، این عقاب بر فراز کره زمین درحال پرواز است و روزی فراخواهد رسید که«سوگماد» (آخرین خدای اکیست‌ها) جهان را فرا خواهد گرفت و به همین دلیل این فرد ایرانی از نام مستعار جهانگیر برای خود استفاده کرد. البته پس از مدتی اکیست‌ها نماینده بودن جهانگیر را نپذیرفتند و همین باعث اختلاف بین آنها شد.

با توجه به تمام این مسائل، آخرین اخباری که از وضعیت فعالیت‌های آنها درایران دارید از چه چیز حکایت دارد و در حال حاضر، میزان فعالیت‌های آنها چقدر است؟

براساس آخرین اخباری که از طرق منابع مختلف از جمله سایت اصلی اکیست‌ها به دست آورده‌ایم، فعالیت‌های آنها کاملاً پنهانی است. حتی درملاقات‌هایی که به تازگی با آنها داشته‌ام، معلوم شده که درحال حاضر در نامگذاری و معرفی خود از معادل فارسی واژه اکنکار بهره می‌گیرند و دیگر مانند گذشته از اکی و اکیست استفاده نمی‌کنند. آنها برای اکنکار، معادل فارسی«اهل حق» را انتخاب کرده و خود را اهل حق معرفی می‌کنند، اما هنگامی که با آنها وارد گفت‌وگو می‌شویم و درباره عقاید آنها کنکاش می‌کنیم، متوجه می‌شویم که اینها همان اکنکاری‌ها هستند که تغییر نام داده‌اند.

آیا با اعضای این گروه، مبلغان و سرشاخه‌های اصلی آنها درایران برخورد قانونی شده است؟

خیر، با توجه به اطلاعاتی که تاکنون به دست آورده‌ام برخورد خاصی با آنها صورت نگرفته است. تنها برخوردی که با آنان شده، محدود به جلوگیری از چاپ و انتشار کتاب‌های آنها و فیلتر شدن سایت هایشان بوده است.

اکنکار بیشتر به دنبال جذب کدام یک از اقشار جامعه است، چرا؟

نمی توان قشر خاصی را بیان کرد، چرا که هدف اصلی آنها گسترش اکنکار ‌است. بر اساس مطالعات میدانی موجود، تمام اقشار جامعه وگروه‌ها و سنین مورد هدف اکنکار است.

یکی از شگردهای شبکه‌های عرفانی نوظهور و کاذب، استفاده از پاره‌ای جذابیت‌های ظاهری، معنایی و گفتمانی است. اکنکار برای جذب افراد از چه جذابیت‌هایی بهره‌گیری می‌کند؟

به طور کلی اکنکار برای گسترش، نفوذ و به تعبیری«یارگیری» در قسمت‌های مختلف دنیا از برخی شگردها و شیوه‌های ثابت استفاده می‌کند. یکی از این راه‌ها استفاده از کلمات جدید برای آموزه‌های خود است که این موضوع جذابیت خاصی برای افراد به ویژه قشر جوان دارد، به عنوان مثال، به جای واژه خدا از سوگماد استفاده می‌کند یا به جای شیطان از واژه«کلمیرانجان» بهره می‌برد. گاهی اوقات که سعی می‌کنند از واژه‌های دیگر مکاتب استفاده کنند بازهم تغییراتی در آن انجام می‌دهند. به عنوان مثال از واژه«ذکر» الگوبرداری کرده‌اند و با یک تغییر جزئی در آن، از واژه«ذیکار» استفاده می‌کنند. یکی از واژه‌های مهم دیگر اکنکار«هیو» است که می‌ توان گفت مهم‌ترین ذکر اکنکار است. این ذکر از«هو‌» ‌ گرفته شده است. این مثال‌ها به عینه نشان می‌دهد که در این کار(یعنی اختلاف‌سازی واژه‌ها و تغییرات در آنها)توانایی بسیاری دارند.

دومین ترفند آنها استفاده از خرافه‌های مورد استقبال و جذاب است، به عنوان مثال یکی از این خرافات، بحث تناسخ است که متأسفانه این موضوع در صدا وسیما هم به نوعی در برنامه‌ها نشان داده می‌شود. بحث‌های دیگری مانند انسان‌های فضایی هم که برای همه جذاب است در کتاب‌های داستان اکنکار به چشم می‌خورد. نمادهای خیر و شر هم به عنوان ابزاری برای جذب افراد از سوی اکیست‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. بحث یارگیری به قدری برای آنها مهم و حیاتی است که برای تحقق این امر، از راه‌های مختلفی استفاده می‌کنند. دراین بین یکی از راه‌هایی که برآن تأکید دارند احترام گذاشتن به عقاید دیگر مکاتب و مقدسات آنهاست.اکیست‌ها علاوه بر اینکه می‌خواهند افکار عمومی را با این حربه به سمت خود جلب کنند، نمی‌خواهند در تعارض با گروه‌های دیگر قرار گیرند، زیرا دراین صورت موجودیت آنها به خطر می‌افتد، بنابراین پیروان اکنکار سعی می‌کنند با سوء استفاده ابزاری از اسطوره ها، دانشمندان و شخصیت‌های ادیان و ملل مختلف و قائل شدن احترام ظاهری به این بزرگان، توجه افراد را به سمت خود جلب کنند. یکی از ادعاهای بسیار گزاف وخیال انگیز اکیست ها، سفر روح و سفر به فضاست که هیچگاه نتوانسته‌اند آن را اثبات کنند.

با توجه به حضور 25 میلیون جوان در جامعه ایران، شبکه‌های عرفان کاذب چه راهکارهایی برای جذب اقشار مختلف به خصوص جوانان اندیشیده‌اند؟

برای توضیح این سؤال باید روش‌شناسی آنها را مورد نظر قرار داد. این روش‌شناسی برای جذب مخاطب در دو شاخه اصلی قابل‌دسته بندی است: اول، ایرانیزه کردن تئوری وآموزه‌های خود و دوم، اسلامیزه کردن اندیشه‌های اکنکار( مخلوط کردن اکنکار با اسلام که به التقاط منجر می‌شود). دربحث اسلامیزه کردن اکنکار، این گروه سعی می‌کنند ‌ بسیاری از آموزه‌های اسلامی و عرفانی را در گفتمان خود آورده و به نوعی از آن الگوبرداری کنند تا در جذب مخاطب مسلمان موفق شوند. در بحث ایرانیزه کردن آموزه‌های اکنکار نیز، آنها سعی می‌کنند از طریق انتخاب شخصیت‌های مشهور ایرانی به عنوان ماهانتاهای خود، نظر دوستداران این شخصیت‌ها را جلب کنند، به طوری که حافظ، فردوسی، مولانا و شمس تبریزی را جزئی از این گروه و از پیروان اکنکار معرفی می‌کنند. حتی آنها ادعا می‌کنند که کتاب مثنوی مولانا تنها کتاب جهان بینی اکنکار است. این کار شاید ترفندی از سوی آنان برای فاصله انداختن بین جوانان مؤمن واقعی با اندیشه‌های اسلامی و عرفانی شخصیت بزرگی مانند مولانا هم باشد! اکیست‌ها از ایران زمین به عنوان یک اسطوره خیلی بزرگ، یاد و سعی می‌کنند با حمایت از این موضوعات، حس ایرانیت مخاطب خود را تحریک ‌ و او را به سمت خود جلب کنند. همچنین به دلیل اینکه در حال حاضر بحث آرامش بخشی و رسیدن به آرامش، بحث جذابی است از این رو اکنکار سعی کرده با مطرح کردن بحث‌هایی مانند«سفر روح» و راه‌های رسیدن به آرامش، به دنبال جذب مخاطب باشد. آنها به مخاطب خود القا می‌کنند که به آرامش رسیده است. تمام این موضوعات در جلسات، بحث ها، حلقه‌ها و سایت‌های آنها موجود است. به عنوان نمونه می‌توانید درسایت‌های آنها روش‌های آرامش‌بخشی و سفر روح را مشاهده کنید که این دو از دیگر ابزارهای آنها برای جذب افکار است.

با توجه به محدودیت‌های جدید اکیست‌ها در فضای بیرونی جامعه و فاش شدن ماهیت غیراسلامی و شبکه‌ای آنها، قطعاً یکی از ابزارهایی که مورد استفاده قرار می‌دهند فضای مجازی و اینترنت است. ‌ درباره فعالیت اکیست‌ها در فضای مجازی- قبل و بعد از لو رفتن فعالیت شان- بگویید.

تا دو سال فضای بسیار خوبی برای تبلیغات درفضای مجازی داشتند به گونه‌ای که با راه‌اندازی سایت و وبلاگ درهمه جا حرف‌های خود را مطرح می‌کردند، اما درحال حاضر به دلیل تعارضاتشان با قشر متدین صاحبنظر به چالش کشیده شده‌اند که این موضوع باعث تضعیف آنها شده است. علاوه بر این، آنها حتی با جمع‌های دیگر هم اختلاف پیدا کرده‌اند. آخرین تاکتیک آنها این بود که سعی کردند در آموزه‌های کتاب مقدس خود تغییر ایجاد کنند؛ در کتاب آنها آمده است که شما برای دفاع از خودتان حق استفاده از دلیل را حتی برای اثبات خود ندارید، بگذارید که طرفین مقابل هر چه می‌خواهند بگویند! آن صحبت‌ها ساخته ذهنی آنهاست و شما نیازی به راضی کردن منتقدان و اثبات خود ندارید. اما از آن سو در ایران به دلیل اینکه به چالش کشیده شدند ‌ تناقض افتادند و ناچار هستند با استفاده از استدلال و عقل‌ آموزه‌های خود را به دیگران اثبات کنند و حتی برای حفظ موجودیت در جامعه ایران خود را هماهنگ با آموزه‌های اسلامی نشان دهند و طوری رفتار کنند که انگار از چارچوب اسلام خارج نشده اند!

این حقیقت دارد که آنها«استاد» خود را خدا می‌دانند؟!

بله، اکیست‌ها به خدایی استاد قائل هستند. به طور کلی با توجه به اینکه اکنکار معجونی از ادیان و مکاتب است، سرشار از تناقض است و این تناقض بسیار شدید است به نوعی که آنها حتی مجبور شده‌اند تناقض را به آسانی به رسمیت بشناشند و معتقد باشند که تناقض امری عادی است! و حتی مجبور شده‌اند تناقض گویی را عاری از اشکال بدانند. در آرای آنها می‌بینیم که به خدایی پیامبر خود قائل هستند و«ماهانتا» را خدا می‌دانند به نحوی که به «ماهانتا خدایی» معروف هستند. دراین مورد باید بیان کرد که پال توئیچل(بنیانگذار اکنکار) در سفرهایش به این موضوع اشاره می‌کند که او، خود خدا و سو گماد است و حتی در جایی می‌گوید که‌ ای انسان تو خود خدا هستی! ‌ تمام این موارد نشان دهنده تناقض عمیق در باورهای اکنکار است.از سوی دیگر، آنها شخصی ‌ که قصد خروج از فرقه ‌ داشته باشد‌شدیداً تهدیدهای مادی و معنوی می‌کنند. این در حالی است که آنها در ظاهر شعار می‌دهند که افراد در ترک آن آزادی عمل دارند، اما درجایی دیگر به افراد می‌گویند که شما حق ندارید آن را ترک کنید و اگر خارج شوید از رحمت سوگماد خارج شده‌اید و بلاها و مشکلات بسیاری برای شما به وجود خواهد آمد.

آیا اکیست‌ها در بحث منجی گرایی هم از ادیان دیگر کپی‌برداری کرده‌اند؟

بله، دراین بحث هم آنها از دیگر ادیان الگو‌برداری کرده‌اند و مانند دیگر گروه‌ها به بحث منجی‌گرایی پرداخته اند؛ کارهایی مانند اینکه آرزو می‌کنند که هارولد کلمپ را به عنوان رهبر خود ملاقات کنند. حتی به این موضوع اشاره دارند که اگر شما در خواب یک رنگ آبی را دیدید استاد بیرون(کلمپ) را ملاقات کرده‌اید و آن نشانی از استاد است. همچنین بحث دیگری دراین باب دارند با عنوان«استاد درون» ‌و در این باب معتقد هستند که فرد اگر درهر موقعیتی اسم ماهانتا یا اساتید قبلی را زمزمه کند او به کمکش خواهد آمد. همچنین شخصیت دیگری که آنها بسیار سعی کرده‌اند ‌ او را مانند منجی نشان دهند شخصیتی است به نام«روادار سارد» که به قول خودشان«لاما» و هنوز زنده است و برای او عمری حدود 400 سال درنظر گرفته‌اند و معتقدند ‌ او درحال حاضر زنده و درهمه جا حاضر است و به شما کمک خواهد کرد!

دیدگاه اکیست‌ها درباره روابط جنسی چیست؟

دراین مورد آنها نفسانیات پنجگانه‌ای دارند که یکی از اینها کاماست که همان شهوت است که آنها آن را منفی دانسته و تحریم می‌کنند، اما از سوی دیگر برای جلب بیشتر افراد سعی می‌کنند که با افکار انحرافی در تعارض قرار نگیرند! به عنوان مثال اگر بخواهند با همجنس بازی مخالفت کنند عضویت همجنس بازها را در اکنکار از دست می‌دهند. برای همین با همه آنها با مسامحه برخورد می‌کنند و این مسامحه باعث می‌شود که دچار مشکل شوند. در حالی که براساس اسلام، مسلمانان باید افکار انحرافی و گروه‌های بی‌اخلاق را دفع ‌ و افکار درست را جذب کنند، یعنی جاذبه و دافعه داشته باشند.

مهم‌ترین دلایل و مدارکی که نشان می‌دهد این فرقه انحرافی است، چیست؟

در ابتدا به نظر می‌رسد که برای شناخت بهتر این شبه آئین‌ها نیاز به بازتعریفی بومی از واژه‌ها داریم که این خود می‌تواند در امر تشخیص دین و شبه آئین و فرقه و جنبش دینی مؤثر باشد. برای اثبات انحراف آنها لازم است ما در ابتدا اثبات کنیم که نظام فکری آنها از اسلام و خداشناسی اسلامی خارج است. کافی است که به عنوان مثال نگاهی به سیستم خداشناسی آنها داشته باشیم؛ آنها به خداوندگان دوازده‌گانه معتقد هستند که بالاترین و قدرتمند‌ترین آنها سوگماد است و در این باب به خدایان ادیان دیگری مانند اسلام «کلمیرانجان» یا همان شیطان می‌گویند! همچنین در بحث نبوت هم آنها از اصول اسلام خارج شده اند؛ به عنوان مثال در بحث نبوت قائل به ماهانتایی هستند که به او وحی نمی‌شود و شخص پیامبر آنها بر اساس تجربیات شخصی به این مقام رسیده است، نه چیز دیگر! به علاوه، مطرح شدن بحث تناسخ از سوی آنها هم نشان دهنده بعضی انحرافات از اسلام است، چرا که اسلام به بحث‌هایی مانند تناسخ معتقد نیست و آن را یک انحراف عقیدتی می‌داند.

آیا گروه یا کشورهای خاصی از آن حمایت می‌کنند؟

برای پاسخ به این سؤال باید به این موضوع اشاره داشت که شهید آوینی براساس مطالعات خود به این موضوع اشاره داشته که اکنکار پیام آور سازمان جاسوسی امریکا و اسرائیل است. به واقع هم همینطور است یعنی اگر کمی به زندگی و سرگذشت پال توئیچل نگاهی بیندازیم می‌بینیم که او یک نظامی است و این موضوع حتی در مورد رهبر فعلی آنها هارولد کلمپ هم صادق است و او هم یک نظامی است. شواهد دیگر هم نشان می‌دهد که در امریکا هیچ گونه برخوردی با اکنکارصورت نمی‌گیرد درحالی که با گروه‌هایی مانند اوشو برخورد می‌شود. حتی خود پال توئیچل ادعا می‌کند که به سردمداران نظام امریکا مشاوره می‌دهد. همه این مسائل نشان‌دهنده نوعی هماهنگی وپشتیبانی است. به واقع از نگاهی دیگر تمام این جمع‌ها تلاش دارند که به نوعی وحدت و تعصب دینی را در جامعه ایران از بین ببرند؛ چرا که همین تعصب دینی باعث اتحاد و یکپارچگی جامعه ایرانی است. مهم‌ترین هدف آنها همین است. آنها برای این کار راه‌های مختلفی را هم امتحان کرده‌اند به عنوان مثال اباحه گرایی، شک گرایی، کثرت گرایی وخود محوری در همه آنها وجود دارد و همه این مسائل تنها برای از بین بردن وحدت جامعه دینی است. نتیجه فعالیت این گروه‌ها مخلوط شدن حق و باطل با یکدیگر است که باعث می‌شود افراد نتوانند درست وغلط را از هم تشخیص دهند.
 

شما بیان کردید که یکی از اهداف آنها سست کردن مؤلفه‌های دینی است آیا این موضوع تنها برای دین اسلام است؟

یکی از مسائل‌‌ شک برانگیز ‌ این بوده که اکنکار در همه جا صحبت کردن در مورد تمام ادیان را با انتقاد همراه کرده در حالی که در مورد یهودیت استثنا قائل شده است. این تمایز شک برانگیز نشان‌دهنده نوعی پشتیبانی پنهانی است. با نگاهی به تاریخ پروتستانیسم می‌بینیم که غرب پس از این دوره که دوره تخریب دین مسیحیت بود سعی کرد پس از آن به دلیل نیاز جامعه به معنویت خلأ به وجود آمده را با این مکاتب انحرافی پر کند؛ به همین خاطر به سمت مکاتب ساخته ذهن خود رفتند و به همین دلیل هم هست که تعارضات و تناقضات بسیار را باعث انسجام می‌دانند چرا که درغیر این صورت نمی‌توانستند این مکاتب انحرافی را به جای دین مسیحیت جایگزین کنند.

 



16 / 7 / 1390برچسب:شیطان پرستی, :: 9:55 ::  نويسنده : סאגדה       

3. شیوه‌های تبلیغ
1-3- انتشار سی‌دی ، کاست و پوستر مربوط به خوانندگان متالیکا
2-3- گسترش یافتن سایت‌ها وبلاگ‌های مربوط به شیطان پرستی
3-3- تبلیغ و اطلاع‌رسانی از طریق پارتی‌های شبانه و گفتگوهای دوستانه علی‌الخصوص در مناطق مرفه شهرهای تهران ، شیراز و ...
4-3- تبلیغ در تالارهای گفتگوهای مجازی
4. زمینه‌های جذب
باید یادآور شد که علاوه بر تمامی موارد مورد اشاره در این بخش یعنی زمینه جذب" باید به تکرار برخی از آنها پرداخت ،که در کشورمان دارای باز‌خورد مثبت بوده است .
1-4- موسیقی متال :
این موسیقی در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی به گونه‌ای که شرح آن رفت ، وارد شد و توانست پس از مدت کوتاهی به دانشگاه‌های بزرگ کشور همچون دانشگاه تهران ، دانشگاه شهید بهشتی ،‌ دانشگاه فردوسی و ... راه یابد .
2-4- افول معنویت :
اگرچه در بسیاری موارد ، ایران اسلامی در جایگاه بالاتری از معنویات قرار دارد . ‌لکن
سیر جهانی و فراگیر تلاش های قدرت‌های بزرگ فرامنطقه‌ای برای استحاله فرهنگی و از سوی دیگر ماشینی و صنعتی شدن مناسبات جاری و تاثیرپذیری مردم کشورمان از شرایط جهانی زمینه‌ای برای رشد چنین جریاناتی را فراهم نموده است .
باید عنایت داشت روند رو به رشد استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای نیز عامل تعیین‌کننده در جذب و گرایش یافتن به این گروه‌ها می‌باشد .
3-4- سرمایه‌گذاری :
در بخش‌های قبل اشاره کردیم که سازمان های جاسوسی کشورهای غربی تلاش سازمان یافته‌ای را برای استحاله فرهنگ جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده و مدت‌هاست که می‌کوشند تا به " تهی‌سازی فرهنگی " جوانان کشور عزیزمان بپردازند . دشمن در این راه مبالغ هنگفتی را نیز تدارک دیده‌است . از جمله باید اشاره کرد که طبق گزارش برخی از رسانه‌های مستقل در سال گذشته مبلغ هشت میلیون دلار آمریکا به فعالیت تبلیغات گروه‌های شیطان پرست از سوی دولت آمریکا اختصاص یافته است .
4-4- اینترنت :
رشد تعداد مخاطبین شبکه جهانی اینترنت طی سالیان اخیر آسیب‌هایی را متوجه نظام فرهنگی کشور نموده است که از جمله می‌توان به فعالیت شیطان گرایان اشاره کرد .
اما عمده فعالیت این افراد در قالب وبلاگ‌نویسی صورت می‌پذیرد ،
این دست از وبلاگ‌ها همزمان با اعلام موجودیت " جنبش شیطان‌گرایان ایران " فعالیت خود را آغاز کرده و اظهار می‌نمایند که توسط فردی به نام مستعار " اهریمن " در ایران هدایت می‌شوند .
روند ارتباط‌گیری و فعالیت وبلاگ‌های مذکور بدین صورت است . افراد پس از تکمیل فرم ثبت‌نام یک ایمیل در صندوق پست الکترونیک خود با موضوع خوش آمد‌گویی دریافت می‌کنند و پس از برقراری ارتباط با ایشان و در صورت جلب اعتماد به برخی از مهمانی‌های شبانه و یا پارک‌ها برای آشنایی دعوت شده و مورد راهنمایی قرار می‌گیرند .
این وبلاگ‌ها عمدتا فعالیت خود را در چندین محور : انتشار عکس‌های شیطان گرایان جهان ، انتشار نامه شبیه به نامه های مسیحیان شیطان پرست خطاب به خداوند متعال که بار سیاسی نیز دارد ، دنبال می‌نمایند . به صورت مثال وبلاگ شیطان در این خصوص می‌نویسد :
" چرا چیزهایی را که به اطرافیانم دادی به من ندادی؟ و چرا می‌خواهی بدبختی مرا ببینی ؟ چرا منو ازین دنیای کثیف و از بین کسانی که ازشون نفرت دارم رها نمی کنی ؟ حالم از زندگی بین این لجن به هم می‌خوره . جلوی پای من کم سنگ انداختی ؟ کم آدمهایی رو مثل من بدبخت کردی . "
این وبلاگ همچنین در ادامه می‌آورد : " همیشه لحظه شماری می کردم برای سال نو عیدی پدر و مادر از همه چیز لذت بخش تر بود ولی الان سال نو بوی تنفر می ده بوی مرده می‌ده وقتی کسی رو می بینم که خدارو ستایش می کنه تفو لعنتش می کنم نفرینش می‌کنم از هیچ چیز خبر نداره آنقدر خوشه که هیچ چی حس نمی کنه چرا پدر مادرم منو ترک کردن چرا منو نفرین می کنن بهم می خندن مگه من شاخ دارم لباس نو برام ارزش نداره چون بوی کفنو دارم حس می کنم تو خدا نیستی تو هیچی نیستی اصلا من بهت اعتقاد ندارم چون برای من بی ارزشی پستی من به هیچ چیز اعتقاد ندارم هیچ کس هم نه می پرستم نه قبول دارم بعد این دنیا هم دنیایی نیست میمیریم و میپوسیم از لاشه ی ما گلی سبز میشه که خار نداره هیچ شیطانی وجود نداره ولی آنقدر آدمها بهش اعتقاد دارن قبولش دارن و فکر می کنن که شیطان پروردگار ما هست که یک نیرویی به وجود اومده که خیلی چیز هارو می تونه نابود کنه. اگر Black Metal نبود من می مردم ای کاش نبود چون وقتی گوش می دم میرم به دوران (خلسه) به جایی میرم که هیچ کس وجود نداره گناهی نیست ثوابی نیست آدم احمق نیست خدا نیست پیامبران دروغین نیست شهوت و هزار تا چیز دیگه ای که این جا هست یا چیزی که هست و این جا وجود نداره اونجا نیست فقط یک نور سیاهی هست که چشمتو نمی‌زنه بوی همون گلی که گفتم از لاشه آدم‌ها سبز میشه میاد که مست می کنه ترس و وحشت نیست چیزی نیست که بهش فکر کنی خودتی . "
5. مراحل وارد شدن به شیطان‌پرستی
" کسب قدرت تاریکی برای شیطان پرستی / به دست آوردن نیرو های نهفته در تاریکی ، کسب قدرتی است درونی و بی پایان .
انرژی عظیمی که این امکان را به شما میدهد روح خود را ارتقا بخشید و کمبودهایش را با قدرت جایگزین کنید . نکته ی مهم در برگزاری این مراسم این است که هرگز نباید به نتیجه بدگمان باشید . خالصانه به نیروی روح خود و روح تاریکی ایمان داشته باشید. آنچه باقی میماند آرامش و دوری از افکاره بیهوده است که باید در خود ایجاد کنید .
* مقدمات
محراب : مقابل دیوار غربی قرار گرفته پارچه سیاهی به روی آن کشیده می‌شود . بالای سر محراب ( روی دیوار) ستاره 5 پر وارونه نصب کن . روی محراب 2 شمع سیاه روی پایه ، خنجر مخصوص مراسم ، جمجمه انسان ، یک زنگ ، یک آتشدان و یک جام بگذار / برای نور بیشتر میتوان از شمع های سیاه در گوشه‌های اتاق استفاده کرد / می‌توانید از جمجمه انسان ساخته شده از مواد مصنوعی نیز استفاده کنید .
خون : جام را با مایعی به رنگ قرمز پر کن .ماهیت مایع اهمیتی ندارد زیرا که این مایع نماد خون قربانی‌ست .
آتش : آتشدان را درست در مرکز محراب قرار ده .
پوشش : تماماً سیاه همراه با ستاره 5 پر وارونه آویخته بر گردن .
آداب مراسم :
به ترتیب ذیل زنگ را به صدا درآور : شش بار در جهت جنوب ، شش بار در جهت شرق ، شش بار در جهت شمال .حال خنجر را بدست گیر به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و با لحنی دعایی نیایش کن :
بنام شیطان بزرگ و افتخار او ، لوسیفر من نیروهای تاریکی و قدرت شیطان را به درون فرا می خوانم .
با خنجر پنتاگرام وارونه‌یی در هوا رسم کن و آتش را بی‌افروز ، نیایش را ادامه بده : آتش سیاه برافروخته و درهای تاریکی بر پاشنه خود چرخیده اند . روح سیاه و شیطانی کاین ظاهر شده ، کسی که از دوردست می آید تا خواست خود را بر فراز هستی بنا کند .بر حذر باش از گمراهی انسان که همواره همراه اوست از ابتدا تا نهایت . نظاره کن . این منم خدای دیروز ، امروز و فرداها . نگهبان زمان و ابدیت .بی مانند .غرق در دانایی . بی همتا در توانایی .عناصر را بخوان تا مرا خدمت کنند و نیروهای طبیعت را امر کن تا تجلی آمال من شوند .بپاخیز من تو رامی خوانم . دوباره خنجر را به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و ادامه بده : کاین ، شیطان ، من قله‌ها را تصرف کرده‌ام . قدرت تاریکی در دستان من است . اکنون من در قالب تو خواسته‌های شیطانی‌ام را تجلی می بخشم ؛ پندار مرا با شکوه و عظمت باستانی تسخیر کن . مرا در لایه های نامریی و رمز‌آلودش تنها گزار . جام را در مقابل پنتاگرام وارونه بالا ببر ( بمنظور پیشکش ) و انگشت اشاره دست راست را درون ظرف ببر . انگشت را از ظرف خارج کرده ، دور لبه جام بگردان (در جهت گردش عقربه‌های ساعت) و همزمان بخوان : من از این جام می نوشم .من از زندگی می نوشم . قدرتهای نهفته در تاریکی مرا در بر گیرید .
جام را یک نفس تا انتها بنوش و ادامه بده : همراه با برترین نیروهای شیطانی و عمیق‌ترین قدرتهای تاریکی به جهان ماده باز می گردم تا شبی دیگر را تسخیر کنم . آتش را خاموش کن ، زنگ را در خلاف جهت ابتدایی به صدا در آور، شمع‌ها را خاموش کن .


* اعمال و زمان شیطان پرستی :
زمان شیطان پرستی در زمانهای بسیار قدیم و قرون اولیه آدمی در چندین زمان انجام می‌گرفت : اولین زمان هنگام کسوف و خسوف بود ؛ بر این تصور که شیطان و خدای تاریکی از انسانها عصبانی هستند و منتظر هدیه خود و اگر برای آنها قربانی انجام نمی‌گرفت خدای تاریکی و شیطان تمام انسانها را قتل عام میکردند لذا برای آرامش شیطان قربانی کردن انسان انجام می‌شد . این مراسم به خصوص در قبایل آمریکای جنوبی بسیار فراوان دیده شده است به گونه ای که اکتشافات به دست آمده وجود این قربانی کردن‌ها را تصدیق میکند و اتاقهای مخصوص قربانی کردن نیز به شیوه‌ای خاص بنا شده بود و تزئینات خاص خود را داشت . البته قربانی کردن انسان در زمانهای دیگر نیز انجام میشد که اکنون قربانی کردن انسان در دوره کنونی در یک شب کاملا تاریک انجام می‌شود .اعمال مراسم شیطان پرستی نیز بسیار زیاد است و به ذکر چند مورد بسنده می کنم.مهمترین اعمال آنها اعمالی است که همیشه انجام می‌دهند و در آن به انجام امور جنسی می‌پردازند و همچنین از شیطان برای پیشبرد اهداف حاضرین کمک میخواهند و اگر کسی مشکلی داشته باشد برای حل مشکل وی دعا می شود. مراسم بعدی ؛ مراسم عضویت یک عضو جدید به این هیئت و مجموعه است که این کار توسط کشیش کلیسای شیطان و یا همسر وی ( بستگی به مذکر یا مونث بودن عضو جدید دارد ) انجام می‌شود .

* مراسم قربانی کردن :
در شیطان پرستی جدید قربانی کردن مفهومی ندارد اما برای آنان که هنوز پیرو شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی هستند این کار در شبی تاریک انجام می‌شود . قربانی توسط آب مقدس غسل داده می‌شود و بر روی محراب خوابانده می‌شود . البته اصولاً قربانی‌ها قبل از انجام مراسم بیهوش می‌شوند . و در کاملترین مراسم قربانی کردن برای شیطان ؛ قربانی پس از کشته شدن و نوشیدن خون وی توسط آتش سوزانده می‌شود . در این مراسم خواندن اوراد مخصوصی به زبانی کاملا بی معنی و گاها عبری انجام می‌گیرد .
مراسم معروف نماز سیاه یا نماز جماعت سیاه : شاید معروفترین مراسم آنان باشد . این مراسم در کلیسای شیطان پرستی انجام می‌شود و دقیقا همان مراسم عشای ربانی مسیحیت است با این تفاوت که تمام کارها برعکس انجام می‌شود و البته کارهایی نیز در آن مراسم انجام می‌گیرد که از ذکر آنها خودداری می‌کنم .
مراسم پیوستن عضو جدید : در مراسم پیوستن عضو جدید به شیطان پرستان که البته همچنین عملی در جادوگری نیز وجود دارد بوسه مقدس است . این بوسه توسط همسر یا خود کشیش به بدن شخص عضو شونده زده می‌شود.

7) شیطان‌پرستی به مثابه یک تهدید
در این بخش به دنبال آن هستیم تا به تبیین " تهدید " آمیز بودن فعالیت گروه‌های شیطان‌پرست در داخل کشور بپردازیم .
1. همکاری‌های جاسوسی
با توجه به اینکه در 4 کشور آنگلو ساکسون مکان‌های مقدس شیطان‌پرستان با نام
" کلیسای شیطان " واقع شده است و در همین کشور‌ها نیز بنابر بر دلایل سیاسی از گروه‌های ناهنجار اجتماعی و سیاسی مهاجر و مسافر بهره برداری جاسوسی می شود لازم است که به صورت ویژه به همکاری‌های جاسوسی عناصر مربوط اشاره داشت.
2. جرائم باندی
در جهان کنونی جرایم در دو دسته‌بندی کلی یعنی جرایم فردی و غیر‌سازمانی و جرایم باندی یا سازماندهی شده ،‌ ارزیابی و تحلیل می‌شوند .
مصادیق جرایم باندی یا سازمانی بمب‌گذاری ، اقدام برای ترور ،‌قاچاق مواد مخدر علی‌الخصوص مواد مخدر شیمیایی ،‌راه‌اندازی مراکز فساد و.. می‌باشد که طبق تحقیقات به عمل آمده شیطان‌پرستان با تمامی جرایم مذکور ارتباط داشته و عمدتا از طریق مشارکت در آنها بودجه‌هایی را دریافت می‌نمایند .
3. روابط سازمانی
روابط سازمانی در ادامه جرایم سازمانی و بلکه به عنوان عامل زیربنایی بر آن تعریف می‌شود . از سوی دیگر ایجاد برخی ناامنی‌های عمومی و اجتماعی در اثر عنصر روابط سازمانی جهت می‌یابد .
البته نگاهی جامع‌تر به سایر بخش‌های مورد اشاره در پژوهش می‌تواند هرچه بیشتر گویای این مطلب باشد ، لکن تاکید بر این نکته ضروری است که اعضای این گروه‌ها عمیقاً سازمان‌گرا
و سازمان‌محور می‌باشند.
4. ارتباط خارجی
همانطور که در بند اول اشاره شد ، شیطان‌پرستان در 4 کشور آنگلو ساکسون ، یونان و رژیم صهیونیستی دارای تشکیلات سازمانی اماکن مقدس و ... می‌باشند که زمینه‌ساز ارتباطات مختلف از مجراهای گوناگون را برای ایشان فراهم می‌آورد .
حجم روابط به خودی خود می تواند منشا تهدیدات امنیتی متعددی برای کشورهای اسلامی بخصوص نظام اسلامی باشد . همچنین نباید از نظر دور داشت بقا و استمرار فعالیت اینگونه گروه‌ها به لحاظ ماهیت و اهداف عمیقاً نیاز به روابط با خارج از کشور دارد . در این باره باید عنایت ویژه‌ای نیز به ارتباط این افراد با خانواده‌هایشان در سایر کشورها علی‌الخصوص کشورهای آمریکایی و اروپایی داشت .
5. سرقت
اغلب جوانان که به شیطان‌پرستان می پیوندند حتی چنانچه از خانواده های ثروتمند نیز باشند از اعضاء مطرود خانواده به حساب می‌آیند ، ‌لذا حضور ایشان در جمع گروه اجتماعی می‌تواند زمینه جرایمی را همچون سرقت برای تامین منابع مالی فراهم آورد که این سرقت‌ها در ابعاد مسلحانه طبیعتا تهدیدی برای امنیت اجتماعی به شمار می‌آیند .
در این خصوص مجدداً تاکید می‌شود که هرگونه دامن زدن به فساد چون از باورهای شیطان‌گرایان می‌باشد . بدیهی است که بخشی از این مفاسد نیز در پوشش سرقت‌های متعدد انجام می‌پذیرد ، باید در نظر داشت که سرقت نیز عاملی است برای نزدیکی به شیطان .
6. تجاوز جنسی
در جمع شیطان‌پرستان اصولا تجاوز جنسی یک ارزش و شرط برای ورود و استمرار حضور در گروه به حساب می‌آید .
این تجاوز که عمدتا با قتل ،تجاوز به همجنسان و کودکان نیز همراه است عنصر اصلی ایراد خسارت و انتقام‌گیری از فرد متجاوز جنسی است . تصور شیوع یافتن این ضد فرهنگ مخرب نیز می‌تواند مرزهای امنیت اخلاقی را در جامعه در‌نوردد .
تجاوز جنسی از ضدارزش‌های تبلیغی این دست گروه‌هاست که دائماً با ساخت نماهنگ ، تنظیم آلبوم‌های موسیقی ، ترویج فکری و از طریق فیلم‌های مبتذل دنبال می‌شود . در حقیقت شیطان‌گرایان مدعی‌اند " تجاوز " تنوع در کسب لذت جنسی است .

7. قتل
قتل یک عمل شیطانی بزرگ به حساب آمده و شیطان‌پرستی که تعداد و کیفیت قتل‌هایش بیشتر باشد به درگاه شیطان نزدیک‌تر خواهد شد . ناگفته پیداست که این مولفه نیز تاثیرات سوء امنیتی را به همراه خواهد داشت .
افزایش تعداد قتل در جوامع مختلف یکی از معیارهای بین‌المللی و تعیین‌کننده درخصوص وضعیت امنیتی هر کشور به شمار می‌آید ، حال اگر این جرم کلان با یک اندیشه سازماندهی شده و تقدس‌زا همراه شود و حاشیه‌هایی چون تجاوز جنسی را نیز با خود همراه سازد ، ناگفته پیداست که می‌تواند تاثیرات گسترده‌ای را در خدشه‌دار نمودن مقوله مهم امنیت به همراه داشته‌باشد .

8) وضعیت فعلی شیطان‌پرستی در ایران
وضعیت فعلی این گروه‌ها در ایران طی 5 بخش که در ادامه شرح آن می‌آید خلاصه می‌شود :
1. تحرک در اینترنت
وبلاگ‌نویسی ،‌گفتگو در محیط یاهو 360 درجه ، سایت کلوپ دات کام ، دریافت خبرنامه‌ها و ... از جمله تحرکات اینترنتی شیطان‌پرستان ایرانی است که تاکنون نیز ادامه دارد (در آینده گزارش ویژه از تک‌تک حوزه های یاد شده ارائه خواهد شد.)
2. ترویج نمادها
مغازه‌ها و اصناف فروشنده زیور‌آلات نقره‌ای ، فروشگاه‌های پوشاک جوانان و بانوان علی‌الخصوص در شهر تهران وظیفه عمده ترویج شیطان‌پرستی در داخل کشور را بر عهده دارند . در برخی موارد حتی می‌توان اظهار کرد که فروشندگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند . همچنین گفتنی است برخی از چهره‌های مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در تهران و شهرستان‌ها به کرات و از طرق مختلف این نمادها را حمل و معرفی و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به ترویج آنها می‌پردازند .
سایت‌ها و وبلاگ‌های فارسی‌زبان نیز نقش عمده‌ای را در گسترش و معرفی این نمادها ایفا می‌کنند .
3. ترویج متالیکا
گروه‌های موسیقی متالیکا همچون گروه " رامان " و گروه (DSD) که توسط " بابک خواجه‌پور ، ژانو باغومیان‌ ، لویک یومیان و کارن آراکلیان " اداره می‌شود به عنوان شاخصی از فعالیت رو به گسترش گروه‌های متالیکا قابل ذکر هستند.
4. پارتی‌های شبانه
پارتی‌های شبانه " رپرها " ، جشن‌های فارغ‌التحصیلی و مهمانی‌ها خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطان‌پرستان قابل ذکر هستند . در این مراسم و هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام مختلف با اندیشه‌ها و ظواهر شیطان‌گرایی آشنا و یا جذب آنها می‌شوند.
5. همکاری با سلطنت‌طلب‌ها
اوایل سال گذشته میلادی خبری در وبلاگ‌های وابسته به شیطان‌پرستان ایران منتشر شد که‌ " اهریمن " سر کرده ایشان پیوستن گروهش را به " انجمن پادشاهی ایران " اعلام می‌کرد.

و شما حتما می دانید بودجه و امکانات مستقیم و غیر مستقیم تمام این ها از کجا تامین می شود؟

صهیونیست های مقیم آمریکا

بودجه داخلی سازمان اطلاعات و وظایف ویژه (موساد) המוסד למודיעין ולתפקידים מיוחדים

خاندان روچیلد

و .....



13 / 7 / 1390برچسب:, :: 12:30 ::  نويسنده : סאגדה       

درباره ارتباط میان شیطان‌پرستی و صهیونیسم می‌توان به نمادها، آداب و مناسک مشترک شیطان‌پرستی با فراماسونری اشاره کرد.

namadha6 300x204 شیطان پرستی، فراماسونری و صهیونیزم؛ مثلثی جدایی ناپذیر (به همراه مقایسه نمادها)

گذشته از اعتقادات، اعمال و سمبل‌ها، شیطان‌پرستان، ظاهری متفاوت با دیگران دارند که می توان آنها را به راحتی از دیگر افراد جامعه، تشخیص داد به طور مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است. اکثرا ابروهایشان را می تراشند یا به سمت بالا طراحی می کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، صورتک‌های شیطانی و سمبل‌ها خالکوبی می‌کنند، لباس‌هایشان از جنس جیر و چرم و اکثرا به رنگ مشکی و قرمز می‌باشد، چکمه‌های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است می‌پوشند. افراد وابسته به این فرقه مانند فراماسون‌ها از برخی علائم و نمادهای رفتاری نیز برای ابراز همراهی با این فرقه استفاده می‌کنند. یکی از این علائم دست شیطان (یا کرنوتی در ایتالیایی) به معنی حکومت شیطان است. این علامت جهانی از سوی سیاستمداران، افراد مشهور و گروه‌های «هوی متال»، برای اظهار وفاداری به نیروهای شیطانی به کار می‌رود و علامت بصری به معنای «سلام شیطان» است.

 شیطان پرستی، فراماسونری و صهیونیزم؛ مثلثی جدایی ناپذیر (به همراه مقایسه نمادها)

شیطان پرستی مدرن، فراماسونری و صهیونیسم بین‌الملل
محققان بسترهای ظهور شیطان‌پرستی در غرب را در پنج عامل می‌دانند. فلسفه یونانی، پروتستانتیزم (اصلاح دینی)، معرفت شناسی یهودی از شیطان، افول معنویت و ظهور مکاتب فلسفی پوچ‌گرا در عصر حاضر غرب و رمانس‌گرایی به عنوان کپی دروغین از اسطوره‌گرایی در جهان اسلام و آئین‌های شرقی برای پاسخ‌گویی به خلا ناشی از احساس نیاز به وجود قهرمان، ۵ عامل جاری در فرهنگ غربی هستند که زمینه را برای ظهور و گسترش شیطان‌پرستی در سرزمین‌های حامل این فرهنگ فراهم ساخته است. افراد مشهور و گروه‌های «هوی متال»، برای اظهار وفاداری به نیروهای شیطانی به کار می‌رود و علامت بصری به معنای «سلام شیطان» است.

از طرفی صهیونیسم بین‌الملل با تکیه بر سرمایه‌داران بزرگ خود و با صرف مبالغ هنگفت، دست به ساخت این جریان‌ها زده و همواره به طور عمدی تلاش می‌کند تا نمادها و مناسک موجود در آئین یهود را در این فرقه‌ها تعمیم دهد تا علاوه بر در دست داشتن رشته کنترل آنها، همواره تصویر با هیبت و مخوفی را از خود در اذهان جهانی به جا گذارد. البته رفتارهای صهیونیست‌ها که تبدیل به هسته‌ای خاص و منسجم در دل جامعه یهودی شده‌اند، همواره مورد تایید کلیت یهودیان نبوده است و ریشه در محافل ثروت و قدرت جهانی دارد.

به عنوان نمونه یکی از جریاناتی که توسط یهودیان در قالبی سیاسی بازتولید شده جریان فراماسونری است. هر چند شکل نخستین فرماسونری یک تشکل مخفی صنفی و فنی در دایره معماران بود اما بعدها مورد بهره‌برداری سرمایه‌داران و قدرت‌های پنهان وابسته به محافل صهیونیستی قرار گرفت و تبدیل به جریانی سیاسی و فرهنگی گردید و بر اساس منافع محافل زرسالار و زورمدار حامی خود، در اقصی نقاط جهان گسترش یافت.

از آنجا که در نسبت میان صهیونیسم و فراماسونری شکی نیست، درباره ارتباط میان شیطان‌پرستی و صهیونیسم می‌توان به نمادها، آداب و مناسک مشترک شیطان‌پرستی با فراماسونری اشاره کرد به عنوان نمونه فصل مشترک مهم و اصلی این جریان‌ها الحاد و مبارزه با دین‌داری است. از دیگر نقاط مشترک می‌توان به فعالیت پنهانی و شبکه‌ای، سانترالیزم شدید در دو تشکل‌، برخورد قاطع و حذف فیزیکی افراد خارج شده از تشکیلات، مناسک جنسی و انجام رفتارهای نابهنجار و غیر متعارف از سوی افراد در برنامه‌های گروهی اشاره کرد.

مشترکات شیطانیسم و یهودیت
برخی از آئینهای ساختگی در متون دینی و اعتقادات یهود عمده‌ترین عامل ایجاد نحله فاسد فلسفی و فرهنگی شیطان‌پرستی بوده است. از منظر نقش آئین یهود و صهیونیست‌ها در شکل‌گیری شیطان‌پرستی چند نکته ذیل قابل توجه است:
۱ـ براساس آموزه‌های یهودی و عبرانی، شیطان نه یک موجود بد، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسان‌ها است. (نگاه مثبت یهود به شیطان)
۲ـ در مکاشفات بخشی از کتاب مقدس یهودیان نیز به عدد ۶۶۶ عدد مقدس شیطان‌پرستان اشاراتی شده و از آن به عنوان عدد وحش توصیف شده است که باید شمرده شود. شیطان نه یک موجود بد، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسان‌ها است.
۳ـ خواه‌ناخواه متون یهودی منبع برداشت برای مسیحیان نیز قلمداد می‌شوند و نگاه خاص یهودیت به شیطان‌، تاثیرات فراوانی را بر مسیحیت داشته است.

۴- وجود کلمات عبری در انجیل شیطانی در کنار کلمات انگلیسی و یونانی.
۵- حک شدن کلمات عبری در برخی نمادهای شیطان پرستان مثل کلمات عبری روی عصای مخصوص کشیش کلیسای شیطان.
۶- شیوع آموزه‌های جادوگری در یهودیت و شیطان‌پرستی به طور مشترک.
۷- اشتراک در آداب و مناسک کلیسای شیطان و لژهای فراماسونری مانند سلام شیطان (کرنوتی)، استفاده از ماسک‌های عجیب و غریب هنگام ادای مناسک و…
۸- اشتراکات فراوان نحله تصوف آئین یهود (کابالا) و شیطان پرستی مانند مناسک جنسی هر دو فرقه، نماد ‌پنتاگرام که به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار می‌گرفته است و در شیطان‌پرستی یک نماد مقدس محسوب می‌شود.
۹-از دیگر نمادهای مشترک شیطان‌پرستان و دین یهود می‌توان به بز و استفاده از نماد رسمی رژیم صهیونیستی یعنی پرچم این رژیم توسط این جریان الحادی اشاره کرد.



12 / 7 / 1390برچسب:, :: 1:19 ::  نويسنده : סאגדה       

مناسک جنسی در فرقه کابالا

مسئله دیگری که در فرقه کابالا حائز اهمیت است مناسک جنسی این فرقه است که از نیمه سده هجدهم و براساس آموزه‌های فری به نام یعقوب بن یهودا لیب ، که با نام یاکوب فرانک (1791 ـ 1726) شهرت دارد ، ظهور کرد . یاکوب فرانک شاخه " فرانکسیت " فرقه کابالا را بر بنیاد میراث شاخه‌های متعلق به " شابتای زوی " و " ناتان غزه‌ای " بنا نهاد .

وی که به یک خانواده بنا نهاد . وی که به یک خانواده ثروتمند تاجر و پیمانکار یهودی ساکن اوکراین تعلق داشت و همسرش نیز از یک خانواده ثروتمند تاجر بود ، در جوانب به طریقت کابالا جذب شد ، کتاب " ظُهَر " (Zohare) (کتابی که موسی‌بن شم تاولئونی در سال‌های 1280 ـ 1286 میلادی نوشت و با تدوین این کتاب ، تصوف راز‌امیز کابالا به صورت یک نظام فکری و عملی سازمان‌سافته و منسجم درآمد و شکل نهایی یافت) را خواند و به عضویت شاخه شابتای‌زوی درآمد .

در دسامبر 1755 فرانک از سوی سران فرقه دونمه برای تصدی ریاست این فرقه در لهستان به همراه دو خاخام راهی زادگاه خود شد . فرانک در راس فرقه شابتای در پودولیا قرار گرفت ولی کمی بعد ، در ژانویه 1756 کارش به رسوایی کشید . زمانی که فرانک و پیروانش در یک خانه در بسته مشغول اجرای مناسک جنسی مرسوم در فرقه شابتای بودند ، به علت باز شدن تصادفی پنجره‌ها ، مردم مطلع شدند و ... . یکی از مواردی که توانسته از کابالا به شیطان‌پرستی راه یابد نماد " ‌پنتاگرام " یا ستاره پنج پر است که در بخش بعدی اشاره بدان خواهد شد .

این نماد به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار می‌گرفته . همچنین شنیدنی است که بخش عمده‌ای از بازیگران و خوانندگان فحشا محور جهان همچون " مدونا " کابالیست می‌باشند .

" مدونا " سال 2005 رسما عضویتش را در گروه های کابالا اعلام کرد و نام یهودی " ‌استر " را بر خود نهاد. نقطه دیگر اشتراک کابالا با شیطان‌پرستی دیدگاه جنسی این دوست که در هر دو نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قرار دارد . بنیان‌گذاران کابالا همان افرادی هستند که سپس نهضتی !!! را با عنوان " پرستش زنان " تشکیل دادند که می‌توان به صراحت آن را یک جریان شهوت‌محور خطاب کرد .

این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مثابه یک عمل برای تداوم نسل بلکه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود . برخی از کارشناسان بر این باورند که کابالیست‌ها ذائقه جنسی مردان و زنان را در سراسر عالم مورد دست‌خوش تغییر و تحول به سمت توحش قرار داده‌اند ، مانند تغییر جنسیت " مایکل جکسون " و ... . اگرچه ذکر سایر توضیحات مناسب این نوشتار ارزیابی نمی شود لکن یادآوری این نکته ضروری است که یهودیان و صهیونیست‌ها به شدت از سخن راندن در باب کابالا پرهیز دارند و امروز تنها یک کتاب فارسی در این خصوص قابل دسترسی بوده و در صفحات مقالات اینترنتی نیز تا دو سال قبل به جز " ‌کابالا شدن مدونا " خبری در دسترس عموم قرار نداشت .

3. نمادها

در بررسی نمادهای متعلق به شیطان‌پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است . در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر ، ‌گردنبند ، تصاویر بر روی دست‌بندها ، پیراهن ، شلوار ، کفش ،‌ ادکلن ، ساعت و ... درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است ، مورد بررسی و معرفی قرار می‌گیرد :

اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطان‌گرایی به همراه دایره حذف کنیم ، آن وقت یک ستاره پنج‌ضلعی بر جای می‌ماند که همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی می‌ماند . اگر خوانندگان محترم با یاد داشته باشند این همان ابزاری است که در نجوم کابالایی مورد استفاده قرار می گرفت و انواع آن در علائم شیطان‌پرستی دیده می‌شود .

این سمبل نیز همان پنتاگرام است ، با فرق اینکه انواع آن گاه پنج‌ضلعی وارونه (inverted pentagram ) یا دیو (Baphomet ) و به شکل در میان نمادهای شیطان‌پرستان به چشم می‌خورد .

لازم به یادآوری است که برخی از شیطان‌گرایان محدوده جغرافیایی " تحت سلطه " این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطان‌گرایی را در نقشه ذیل توصیف می‌نمایند . (محدوده در ایسلند و اروپا) درمیان پنتاگرا‌های قبلی تصویر سر یک بز تعبیه شده است که اقدامی ضد مسیحی ، ‌به این معناست که مسیحیان معتقدند که مسیح همچون یک بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینکه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره می‌دانند این آرم را انتخاب کرده‌اند .



10 / 7 / 1390برچسب:دسته بندی فرق, :: 9:35 ::  نويسنده : סאגדה       

سلام

برای بررسی فرق ساخته شده توسط یهود به نظرم اومد بهتر باشه فرق ساختگی رو دسته بندی کنیم

اول فرق درونی یهودیان (که تعداد آنها نسبت به بقیه کمتر است)

دوم فرق ساختگی درون ادیان آسمانی دیگر (تعداد آنها زیاد است و البته از تمام آنها اطلاع نداریم!)

سوم فرق غیرعادی شامل فرق مختلف شیطان پرستی و فرق ساختگی غیر اللهی

ترتیب بررسی به شکل بالا نخواهد بود و مباحث پراکنده مطرح خواهد شد ولی دسته بندی مطالب مشکل پشت سر هم نبودن را حل می کند



11 / 7 / 1390برچسب:منابع, :: 9:8 ::  نويسنده : סאגדה       

 

متون دینی یهود و عمده‌ترین عامل ایجاد این نحله فاسد فلسفی و فرهنگی (بخوانید ضدفرهنگی) بوده است .

1. متون

از منظر یهودی و نقش آنها در شکل‌گیری شیطان‌پرستی چند نکته ذیل قابل توجه است .

1ـ1 براساس آموزه‌های یهودی و عبرانی شیطان نه یک موجود بد ، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسان‌ها است .

2ـ1 در مکاشفات نیز به عدد 666 عدد مقدس شیطان‌پرستان اشاراتی شده و آن عدد وحش توصیف شده است که باید شمرده شود .

3ـ1 خواه‌ناخواه متون یهودی منبع برداشت برای مسیحیان نیز قلمداد می‌شوند و نگاه خاصی یهودیت به شیطان‌ تاثیرات فراوانی را بر مسیحیت داشته است .


 

2. تصوف یهودی (کابالا)

کابالا یا قبالا یا همان تصوف یهودی آئینی است که به نوع خاصی از ریاضت های شیطانی یهودیت دلالت دارد . برابر نظریات کارشناسان ملل و نحل این فرقه تحت تاثیر عرفان و تصوف اسلامی در اثر هم‌نشینی مسلمانان آندلس با برخی از یهودیان تشکیل شده است . کابالا بخش رمز‌آلود و بسیار سری دین یهودی طی 500 سال اخیر محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط کابالیست‌ها دنبال می‌شود .

کریستف کلمب و همکارانش همگی کابالیست بودند و از فنون جادوگری کابلایی و منجمان آن در راه پیدا کردن قاره آمریکا بهره‌برداری نمودند . کابالا عمیقا بر برخی باورهای خرافی همچون جادوگری استوار است و رسماً برای آن تقدس قائل است و این عمده‌ترین نقطه اشتراک شیطان‌پرستی در گذشته و حال با شیطان‌پرستی است . هم‌اکنون اصطلاح کابالا وصف‌کننده تمرین آئین و دانش محرمانه یهود است .

مهم‌ترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی آئین کابالا درآمدند ، شامل مجموعه کتب عبری " بهیر " (به معنای کتاب روشنایی) و " هیچالوت " (به معنای کاخ‌ها) می‌شوند که به قرن اول میلادی بازمی‌گردند . نهایتاً در قرن سیزدهم میلادی کتاب " زوهار " نوشت شد که تفکر و شکل کنونی " آئین کابالا " را تشکیل داد . دکتر " عبدا... شهبازی " نویسنده مجموعه کتاب‌های زرسالاران یهودی و پارسی و متخصص تاریخ ، در پایگاه خود درباره فرقه کابالا مقاله جامعی دارد و دیدگاه‌های وی با آنچه در دانشنامه ویکی پدیا آمده‌است ، متفاوت است .

شهبازی در قسمت نخست مقاله خود درباره تعریف کابالا می‌نویسد : " کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می‌شود و تلفظ اروپایی " کباله " عبری است به معنی " قدیمی " و " کهن " . " این واژه به شکل " قباله " برای ما آشناست . پیروان آئین کابالا یا کابالیست‌ها این مکتب را " دانش سری و پنهان " خاخام‌های یهودی می‌خوانند و برای آن پیشینه‌ای کهن قائل‌اند .

برای نمونه ، مادام بلاواتسکی رهبر فرقه تئوسوفی ، مدعی است که کابالا (قباله) در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران ، آدم و نوح و ابراهیم و موسی نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنی‌اسرائیل بود . به ادعای بلاواتسکی ، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیت‌های مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیره ، دانش خود را از این کتاب گرفته‌اند . مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی ، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون را از پیروان آئین کابالا می‌داند .

شهبازی در رد این ادعا می‌گوید : " این ادعا نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه برای تصوف یهودی ، به عنوان " ‌یک مکتب مستقل فکری " پیشینه جدی نمی‌تواند یافت . " شهبازی دیرینه مکتب کابالا را به اوایل سده سیزدهم میلادی محدود کرده و ماقبل آن را گرته‌برداری یهودیان از مکتب فیلو اسکندرانی در فرهنگ هلنی و فلسفه یونانی و کپی‌برداری از آموزه‌های عرفانی مکتب اسلام می‌داند . وی در قسمت دوم مقاله خود می‌نویسد : " سرآغاز طریقت کابالا به اوایل سده سیزدهم میلادی و به اسحاق کور (1160 ـ 1235 م) می‌رسد .

او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) می‌زیست و برخی نظرات عرفانی بیان می‌داشت . " وی در جایی از قسمت اول مقاله خود درباره گذشته تصوف یهود ، پیش از ظهور کابالا ، می‌نویسد : " مشارکت یهودیان در نحله‌های فکری رازآمیز و عرفانی به فیلواسکندرانی در اوایل سده اول میلادی می‌رسد . " سپس می‌افزاید : " در دوران اسلامی نیز چنین است . نحله‌های فکری گسترده عرفانی رازآمیز که در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تاثیر گذارد و برخی متفکرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهم‌ترین آنان ابویوسف یعقوب اسحاق القرقسانی (سده چهارم هجری / دهم میلادی) است . "

شهبازی درباره نمونه تاثیرات فرهنگ اسلامی بر تصوف یهود می‌نویسد : " بسیاری از مفاهیم آن [کابالا] شکل عبری مفاهیم رایج رد فلسفه و عرفان اسلامی است . در واقع اندیشه‌پردازان مکتب کابالا ، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی ، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تاویل‌های خود به آن روح و صبغه یهودی دادند . این کاری است که یهودیان در شاخه‌های متنوع علوم و دانش انجام دادند .

برای نمونه باید به مفاهیم " هوخمه " (حکمت) ، " کدش " (قدس) ، " نفش " (نفس) ، " نفش مدبرت " (نفس مدبره) ، " نفش سیخلت " (نفس عاقله) ، " نفش حی " (نفس حیات‌بخش) ، " روح " و ... در کابالا اشاره کرد . مکتب کابالا نیز به دو بخش " حکمت نظری " و " حکمت علمی " تقسیم می‌شود . در تصوف کابالا بحث‌های مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ویژه در تاریک فراوان آن بر مفهوم " نور " و مراحل تجلی آن . " این استاد تاریخ در انتهای بحث خود می‌افزاید : " آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائزاهمیت است ، " شیطان‌شناسی " و " پیام مسیحایی " این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معنادار می‌کند . "



14 / 7 / 1390برچسب:, :: 23:57 ::  نويسنده : סאגדה       

 

1. دروزی‌ها

دروزی‌ها اقوام مهاجری هستند که از مناطق غربی کشور طی فاصله زمانی حداقل 10 قرن پیش به دلیل آزارهای حکومت وقت بر علیه شیعیان فراری شده و در مناطق از فلسطین اشغالی ، سوریه ، لبنان و ... سکنی گزیده اند و البته تحت تفکر یهود به شیطان پزستی گرویدند چرا که دیدگاه اولیه آنها گونه ای از تقدیس به دلیل ترس از ورود شیطان به زندگی روزمره شان بود.
برخی از مورخان و کارشناسان ادیان بر این باورند که دروزهای " درون‌گرا " نوعی از شیطان‌پرستی را اختیار کرده‌اند و ریشه‌هایی از ایشان نیز در عراق و ایران (مناطق غرب کشور ایران) مستقر هستند و دارای معبد مقدس می‌باشند .


2. گنوسی‌ها
با فرض صحیح‌تر استنادهای تاریخی دقیق انتصاب شیطان‌پرستی به فرقه گنوسی منشعب از اهل حق می‌باشد که آشکارا به شیطان‌پرستی روی آورده‌اند.
در این رابطه باید متذکر شد بانیان " تقدیس ابلیس " در تصوف دارای قدرت تاریخی زیادی می‌باشند و آنچنانکه در تاریخ و توسط ایشان آورده شده افرادی همچون احمد غزالی ،‌ ذوالنون مصری و سنایی از پایه‌گذاران اولیه شیطانیسم در میان مسلمانان بوده‌اند . (معنای این جملات این نیست که این افراد خودشان شیطان پرست بوده اند اقدامات فکری ایشان پس از ارائه به مرور زمان تحریف  شده است)
طبیعی است فرق تصوف نیز مجموعا تحت تاثیر این اقطاب بوده و شکل‌گیری شیطان‌پرستی در میان ایشان (آنگونه که در فرقه گنوسی دیده می‌شود) امری بدیهی است .
لکن گنوسی‌ها از جذب ،معاشرت و رویارویی با سایر مردم پرهیز داشته و در چند دسته کوچک به مراسمات خاص شیطان‌پرستی همچون قربانی و حج شیطان و... می‌پردازند که خود این مسئله بیشترین میزان شباهتشان به یهودیان کنونی است 



9 / 7 / 1390برچسب:فرقه سازی یهود, :: 13:0 ::  نويسنده : סאגדה       

يهوديان از آنجا كه قصد نفوذ در جوامع را داشته و دارند ، فرقه سازي و بدعت گذاري در اديان آسماني را به عنوان راه كار هاي اساسي براي نيل به اهداف خود ، در پيش گرفته اند . در سراسر تاريخ ، شواهد بسياري وجود دارد كه يهوديان با پروراندن و حمايت فرقه هاي مذهبي ، در جوامع مختلف ، راه نفوذ خود را به داخل آنها گشوده و راه رسيدن به اهداف سياسي و اقتصادي خويش را هموار كرده اند.

فراماسونري - يكي ديگر از فرزندان نامشروع صهيونيسم- به عنوان يك سازمان و تشكيلات منظم و پيچيده است كه به طور كامل در خدمت مقاصد و اهداف يهود و دقيقا هم سو و هم جهت با مطامع و اغراض صهيونيست ها حركت كرده و در تاسيس يا اداره سازمان ها و فرقه هاي بسياري دخيل بوده و هست . وجوه مشترك فرقه ها و سازمان ها با فراماسونري مؤيد اين مطالب است .

بنابراین پیچیدگی پیکره ی مباحث مطروحه با موارد دیگر ممکن است شبهه ی جمع آوری صرف مطالب را ایجاد کند در صورتی که اختلاط چند مبحث با همدیگر به دلیل منشاء یکسان آنها در تشکیلات صهیونی است



8 / 7 / 1390برچسب:فرقه سازی یهود, :: 2:23 ::  نويسنده : סאגדה       

 

با نام خداوند یکتایی که دین نزد او فقط اسلام است .

در این وبلاگ می توانید در حال حاضر جمع بندی مطالبی پیرامون فرقه سازی یهود

را تا جایی از تاریخ که برای نگارنده قابل دسترس بوده است مشاهده فرمایید

در صورتی که اطلاعات بیشتری در اختیار شماست مارا از دانستن آن محروم نفرمایید



 
درباره وبلاگ

זה בלוג לאסוף חומרים על זרמי היהדות צמחו בהיסטוריה האנושית
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک:منو با اسم آنتی صهیون و آدرس anti.zion.LXB.ir لینک کنین بعد مشخصات لینک خودتون رو اینجا بنویسین .

در صورت لینک کردن من خودکار لینک میشین 





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 163
بازدید کل : 103968
تعداد مطالب : 39
تعداد نظرات : 40
تعداد آنلاین : 1