گفتار نخست: رسانه سينما به مثابه ابزاري مؤثر
واژه رسانه، بار محتواي ويژهاي دارد. اصولاً، يك رسانه ابزار كارآيي براي برقراري ارتباطات است. رسانهها، به يك تعبير، محصول فرهنگ صنعتياند، هر چند در معناي عام آن از قدرت بيشتري نيز برخوردارند. رسانههاي ديداري ـ شنيداري از جمله سينما به دلايل متعدد از مؤثرترين ابزارهاي جهتدهنده و ذهنيتبخش سياسي، راهبردي، به شمار ميآيند؛ اصولاً سينما بيان غيرطبيعي را آن گونه طبيعي ميسازد كه همچون خود طبيعت به نظر ميرسد. در فيلم، صحنهها، چشماندازها و رويدادها، آنچنان در ذهن بينندگان تأثير ميگذارند كه گويي همه آنها زندگي واقعياند. فيلمها، دامنه گستردهاي از جلوههاي سينمايي را بر اساس اهداف و نيات توليدكننده فيلم، به مخاطبان ارائه ميدهند. بسياري معتقدند ابزار رسانهاي سينما، به يك عبارت، مبناي خودشناسي مخاطبان را دگرگون ميكند، ذهن بيننده را به ابرفضاهاي پست مدرن ميكشاند و گاه با چاشني قرار دادن مقولههاي ارزش ـ سياسي، در ذهنيتسازي و مديريت ادراك مخاطبان، تأثيرات شگرفي را بر جاي ميگذارد. رسانه سينما با همراه كردن گام به گام بيننده با خود، با بهرهگيري از حالات همبستگي و تعامل ميان ذهني، انگارهها يا مفاهيم كنترل كنندهاي را به مخاطب ارائه ميكند كه شايد به تعبير فيلسوف فرانسوي، لويي آلتوسر، يك ساز و كار ايدئولوژيكي براي توجيه وضع موجود، تلقي شود.
ژوزف كلاپر معتقد است كه رسانههايي مانند سينما سه نوع دگرگوني اساسي را در ذهنيت مخاطبان ايجاد ميكنند: تغيير عقيده، تغييرات جزئي و تقويت وضع موجود. بر اين اساس، سينما، يك رسانه كاراست. سينماگر ميكوشد تا در راستاي ذهنيتسازي مخاطب، با كوچكترين واكنش مثبت او و در لحظه تعيينكننده و خطيري، ايستارهاي سياسي ـ راهبردي خود را بيان كند. سينما، رسانهاي ديداري ـ كلامي است كه بر مبناي ارزشگذاريهاي ويژه سازندگان فيلم، بيننده را از حالت سردرگمي خود تفسيري به تفسير مطلوب خود سوق دهد. اصولاً سينما، بر مبناي تصويرهايي ايجاد شده است كه در آن، معاني براي دلالت و جهتدهي، به كار گرفته ميشوند.
موسيقي فيلم و الگوهاي توان شخصيت داستاني، نيز از جمله عوامل تعيينكننده در اين راستا، قلمداد ميشوند. كانت، فيلسوف آلماني در آثار خود به اين نكته ميپردازد كه «هيچ دريافت ادراكي، بدون وجود مفهوم، وجود نخواهد داشت». شايد با استعاره از اين عبارت بتوان اذعان كرد كه سينما به مثابه ابزار رسانهاي مؤثري، مفاهيمي جهتگيري شده را به ما ارائه ميكند كه چهار چوب ذهني ـ رواني ما را شكل ميدهد.
نظرات شما عزیزان: